جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xāle
aunt  |

خاله

معنی: خاله . [ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) خواهر مادر. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء) (اشتینکاس ). کاکی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 379). دایزَه . مِرخا (در لهجه ٔ دیلمان ). ج ، خالات :
نالش او را کشید مادر و فرزند
شربت او را چشید عمه و خاله .
ناصرخسرو.
- امثال :
اگر خاله را خایه بدی خالو شدی .
اگر خاله ام ریش داشت آقادائیم بود .
خاله ام زائیده خاله زام هو کشیده .
خاله را میخواهند برای درز و دوز اگرنه چه خاله و چه یوز .
وقت گریه و زاری برید خاله را بیاورید .
وقت نقل و نواله حالا نیست جای خاله .
- پسرخاله ؛فرزند ذکور خاله .
- خاله باجی ؛ مرکب از فرزند خاله و باجی . (ترکی بمعنی خواهر) اطلاق بر زن نکره میشود: فلانه .
- خاله ٔ تنی ؛ خواهر تنی مادر. خواهر مادر که از پدر و مادر یکی باشد.
- خاله چادرنمازی ؛ زن اُمّل . زنی که نه از خانواده ٔ محترم است .
- خاله چادری ؛ زنی نه از خانواده ٔ محترم .
- خاله چسونه ؛ بمزاح به دخترکهای بسیار کوچک میگویند که چادر بسر میکنند و میخواهند خود را بزرگ قلمداد کنند.
- خاله خاک انداز ؛ بمزاح فلانه . (از کتاب امثال و حکم دهخدا).
- خاله خانباجی ؛ زن نه از خانواده ٔ محترم . خاله چادری : بدستور خاله خانباجیها معالجه ٔ بیماران خود مکنید.
- خاله خرسه ؛ که دوستی اوبنفع آدمی نباشد و از این ترکیب است اصطلاح «دوستی خاله خرسه ».
- خاله خمره ؛ زن فربه . زن گوشتناک .
- خاله خمیره ؛ زن فربه با صورتی گوشتناک .
- خاله خوابرفته ؛ زن لاقید و بی علاقه در امر پیرایش و آرایش خویش . مرد بی اعتنا به لذات و شهوات . (از امثال و حکم دهخدا).
- خاله خوش وعده ؛ زن یا مردی که در آمد و رفت و زیارت دوستان و اقربا پای بست بمراسم دعوت و امثال آن نباشد و بی تکلفی بخانه ٔ خویشان و مهربانان رود. (از امثال و حکم دهخدا).
- خاله خونده ؛ زنی که انسان خاله ٔ خود خواند. مجازاً زنی را گویند که با همه طرح دوستی ریزد.
- خاله رورو ؛ به استهزاء به آنکه بسیار آید و رود گویند. (از امثال و حکم دهخدا).
- خاله زنک ؛ زنی بی سروپا. مجازاً بمردانی اطلاق میشود که خو و عادت زنانه دارند.
- خاله قرباغه ؛ خاله قورباغه .
- خاله قزی ؛ دختر خاله : مرکب از خاله (عربی ) و قز (ترکی ).
- خاله قمقمه ؛ زن فربه و کوتاه .
- خاله قورباغه ؛ بمزاح یا به توهین زنی را خطاب کنند. (در افسانه ها که برای کودکان گویند قوباغه را با خاله بصورت ترکیب مذکور آرند).
- خاله گردن دراز ؛ اشتر. شتر. (در قصه ها که اطفال را گویند).
- خاله ماستی ؛ اصطلاحی است که در جواب راستی آید بر این شکل : راستی ؟ جون خاله ماستی !
- خاله وارس ؛ کسی که در همه چیز شک کند و آنها را مورد جستجوقرار دهد. کنجکاو. متجسس . رجوع به خاله وارسی شود.
- خاله وارفته ؛ زن لاقید در امر پیرایش و آرایش خویش . مرد بی اعتنا به لذات . خاله خواب رفته .
- دختر خاله ؛ فرزند اناث خاله .
- شوهر خاله ؛ زوج خاله .
- عروس خاله ؛ زن پسرخاله .
- نوه خاله ؛ فرزند فرزند خاله .
|| شاخ و شاخه ٔ درخت . (فارسی گیلکی ). || شعبه ٔ رود. شاخه ٔ رود.
... ادامه
1698 | 0
مترادف: 1- خواهر مادر
متضاد: خال، خالو، دايي، عم، عمو، عمه 1- لك، لكه 2- تكخال
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: خالَة]
مختصات: (لِ) [ ع . خالة ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: xAle
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 636
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
aunt
ترکی
hala
فرانسوی
tante
آلمانی
tante
اسپانیایی
tía
ایتالیایی
zia
عربی
عمة | خالة , زوجة العم أو الخال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خاله" در زبان فارسی به معنای خواهری مادر به کار می‌رود و از جمله واژه‌های پرکاربرد در خانواده و روابط اجتماعی است. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با کلمه "خاله" اشاره می‌کنم:

  1. نوشتار صحیح: شکل صحیح نوشته شده این کلمه "خاله" است و هر گونه اشتباه در نگارش آن (مانند "خال" یا "خالهه") نادرست می‌باشد.

  2. جمع‌سازی: برای جمع بستن کلمه "خاله"، می‌توان از فرم "خاله‌ها" استفاده کرد.

  3. نحوه‌ی به‌کارگیری در جملات:

    • "من به خانهٔ خاله‌ام می‌روم."
    • "خاله‌ام برای ما شیرینی آورده بود."
  4. افعال مرتبط: هنگام استفاده از این کلمه، لازم است که از افعالی استفاده کنید که با مناسبت و روابط خانوادگی هماهنگ باشد. به عنوان مثال، افعال "دیدن"، "رفتن"، "صحبت کردن" و ... .

  5. ضمائر و اشاره‌ها: هنگام اشاره به خاله، می‌توان از ضمائر "او"، "شما" و "همان" استفاده کرد. مثلاً: "او همیشه به ما کمک می‌کند."

  6. مراعات نظیر: هنگام استفاده از کلمه "خاله" در جملات، به نکات گرامری و جملات هم‌معنا نیز توجه شود تا معنا به طور واضح و صحیح انتقال یابد.

اگر سوال یا نکته خاصی درباره استفاده از کلمه "خاله" دارید، خوشحال می‌شوم که بیشتر توضیح دهم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند جمله با کلمه "خاله" آورده‌ام:

  1. خاله‌ام همیشه برای ما داستان‌های جالبی تعریف می‌کند.
  2. در جشن تولد، خاله‌ام هدیه‌ای زیبا برایم آورد.
  3. ساعت‌ها با خاله‌ام چای می‌نوشیم و درباره خاطرات قدیمی صحبت می‌کنیم.
  4. دیروز به خانه خاله‌ام رفتیم و خیلی خوش گذشت.
  5. خاله‌ام در آشپزی مهارت بالایی دارد و همیشه غذاهای لذیذی درست می‌کند.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید، بفرمایید!


واژگان مرتبط: عمه، زن دایی، زن عمو

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری