جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xazm
fur  |

خزم

معنی: خزم . [ خ َ ] (ع مص ) سوراخ کردن بینی شتر. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || خلیدن شتر. || ملخ را بسیخ در کشیدن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || (اصطلاح عروض ) زیادتی حرفی است یا دو کی در اول مصراع . متقدمان شعراء عرب استعمال کرده اند تمام معنی را و از وزن و تقطیع ساقط داشته و بیشتر آن حروف عطف بوده است چون هل و بل و ثم و واو و فاء و بعضی از شعراء عجم در این باب تقیل بدیشان کرده اند و در یک دو بیت خزم آورده چنانک شاعر گفته است :
هرک با مرد مست جنگ کند
ملامت آن را رسد کی هشیار است .
و میم ملامت خزم است و وزن و تقطیع این مصراع چنان باشد کی ملامت آن را رسد کی هشیار است و این زشت خزمی است چی در شعر عرب اغلب خزوم حروف زواید باشد چنانک گفتیم و این شخص میم ملامت را کی اصل کلمه است خزم ساخته است و بهیچ حال محدثان شعرای عرب و عجم را نشایدکی خزم بکار دارند از بهر انک ذوق شعر خلل می کند و طبع از آن نفرت می گیرد و این اسم از خزامه ٔ شتر گرفته اند و آن زیادت حلقه باشد پشمین کی در بینی شتر کنند تا مهار در وی بندند. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ).
... ادامه
493 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی] (ادبی)
مختصات:
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 647
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
fur | polecat , ferret , fitchew , foumart , breasts
ترکی
hazm
فرانسوی
khazm
آلمانی
khazm
اسپانیایی
khazm
ایتالیایی
khazm
عربی
فرو | وبر , ثوب مفري , طلاء , خمل النسيج , كسا , الفراء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خزم" به معنای گراچی، به معنای بردن چیزی به دوش یا حمل کردن است. در اینجا چند نکته دربارهٔ قواعد و نگارش این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحو و ساخت: "خزم" به عنوان فعل به کار می‌رود و برای بیان عمل حمل کردن یا برداشتن چیزی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم: "او خزم بار را به خانه آورد."

  2. نکات نگارشی:

    • در جمله‌سازی، باید دقت کرد که فاعل و مفعول به درستی مشخص شوند. مثلاً: "من خزم بار را به دوش گرفتم."
    • زمان فعل نیز باید به درستی رعایت شود. مثلاً: "او خزم" (ماضی) یا "او خواهد خزم" (آینده).
  3. استفاده در متون: در متون رسمی و ادبی، از کلمه "خزم" باید با دقت استفاده شود و در صورت لزوم، معادل‌های مناسب‌تر مانند "حمل کردن" را هم در نظر گرفت.

اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا معانی دیگر این کلمه دارید، بفرمایید تا بیشتر توضیح بدهم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا سه جمله با کلمه "خزم" آورده شده است:

  1. خزم همیشه در کنار دوستانش می‌خندد و لحظات شادی را به اشتراک می‌گذارد.
  2. درختان خزم با برگ‌های سبز و گل‌های زیبا، منظره‌ای دل‌نشین در پارک ایجاد کرده‌اند.
  3. او با دقت به صدای خزم گوش داد و تلاش کرد تا معنی آن را بفهمد.

واژگان مرتبط: خز، جامه خزدار، موش خرمای وحشی اروپایی، ظربان، موش خرما، ادم کنجکاو، کاوش، راسو، پوست راسو یا گربه قطبی، خز سیاه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری