جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xozr
khadr  |

خضر

معنی: خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) نام پیغمبری که صاحب موسی علیه السلام بود و نام اصلی آنرا تالیا گفته اند و پارسیان ایلیا یوهن می گویند. قال فی المعیار: خضر (بالکسر) صاحب موسی علیه السلام سمی لانه کان لایجلس علی خشبة یابسة و لا ارض بیضاء الا اخضرت و کان اسمه تالیا. او را خضارن نیز می گویند. (ناظم الاطباء). لقب پیغمبر که «ارمیا» نام داشت و در نبوت او اختلاف است ، نزد بعضی نبی است و نزد بعضی ولی . (از غیاث اللغات ). نام پیغامبری که خداوند تعالی موسی علیه السلام را به تعلم در نزد او فرستاد و موسی بر کرده های او انکار آورد. خضر حکمت اعمال خود بدو نمود و از او جدایی جست و خضر تا قیامت زنده باشد و مسافران خشکی را یاری دهد، چنانکه الیاس مسافران دریا را و معروفست که خضر آب حیوان را خورده و همیشه زنده می باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). معروفست که اسکندر ذوالقرنین قصد این آب کرد، ولی موفق بخوردن آن نشد اما خضر بر آن آب دست یافت و طبق قول شهنامه ، اسکندر بقصد آب حیوان حرکت کرده در ظلمات گم شد و خضر که رای زن او در این سفر بود به آب حیات دست یافت و از آن آب بخورد و تن بشست و زندگانی جاویدان یافت :
در حریم کعبه جان محرمان الیاس دار
علم خضر و چشمه ٔ ماهی بریان دیده اند.
خاقانی .
تا بر سر تو چشمه ٔ خضر است سایبان .
خاقانی .
بودم در این که خضر درآمد ز راه و گفت
عید است و نورهان شده ملک سکندرش .
خاقانی .
ثابت این راه مقیمی بود
همسفر خضر کلیمی بود.
نظامی .
بصحرائی شدند از صحن ایوان
بسرسبزی چو خضر از آب حیوان .
نظامی .
گرت باید ای دل که تا آبروی
میان بزرگانت باقی بود
چو خضر پیمبر که کشتی شکست
وزو دست جبار ظالم ببست .
سعدی .
چگویم آن خط سبز و دهان شیرینت
بجز خضر نتوان گفت و چشمه ٔ حیوان .
سعدی .
خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت
نه عجب که آب حیوان بدرآید از سیاهی .
سعدی .
مخور نان اگر حاتمت نان دهد
مخواه آب اگر خضر ساقی بود.
ابن یمین .
مگر خضر مبارک پی درآید
ز یمن همتش کاری گشاید.
حافظ.
مگر خضر مبارک پی تواند
که این تنها بدان تنها رساند.
حافظ.
آبی که خضر حیات از او یافت
در میکده جو که جام دارد.
حافظ.
- آب خضر ؛ آب حیوان . آب حیات :
خاکپایش ز آب خضر و باد عیسی بهتر است
قیمت یاقوت حمرا برنتابد بیش ازین .
خاقانی .
چون ز آب خضر جام سکندر کشد ببزم
گنج سکندر از پی یغمابرافکند.
خاقانی .
- خضر راه کسی شدن ؛ راهنما شدن چه خضر، راهنمای اسکندر بود برای دست یافتن به آب حیات :
گذار بر ظلماتست خضر راهی کو
مباد کآتش محرومی آب ما ببرد.
حافظ.
- عمر خضر ؛ عمری که مرگ ندارد زیرا می گویند که خضر همیشه زنده است چون آب حیوان خورده :
ببین که کوکبه عمر خضروار گذشت .
خاقانی .
در کشاف اصطلاحات فنون آمده : خضر نام پیمبریست علیه السلام و نزد صوفیه کنایت از بسط و «الیاس » کنایت از قبض است . کذا فی کشف اللغات . و در اصطلاحات الصوفیه کمال الدین ابوالغنائم آمده که خضر، کنایت از بسط و الیاس ، کنایت از قبض است ؛ اما بودن خضر علیه السلام یک فرد انسانی و از زمان موسی الی یومنا هذاباقی در این جهان یا بودن او وجودی روحانی که هر زمان اراده کند برای ارشاد خلق بصورت آدمی درآید نزد من محقق نیست ، بلکه گاهی برحسب معنی تمثل جوید بصفتی که غالب در اوست ، سپس برطرف شود و معنی آن عبارت از روح آن شخص یا عبارت از روح القدس می باشد. در تعریفات جرجانی آمده : یعبر بخضر عن البسط فان قواه المزاجیةمبسوطة الی عالم الشهاده و الغیب و کذالک قواه الروحانیه . از تعاریف فوق برمی آید که خضر، کنایت از بسط است در مقابل قبض و چنانکه دیده شد «الیاس » که نام پیغمبر دیگریست ، کنایت از قبض می باشد.
... ادامه
605 | 0
مترادف: الياس، پير
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی، جمعِ خُضرَة] [قدیمی]
مختصات: (خَ ض ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم خاص اشخاص
آواشناسی: xezr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1600
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
khadr
ترکی
hızır
فرانسوی
khizr
آلمانی
khizr
اسپانیایی
jizr
ایتالیایی
khizr
عربی
خدر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خضر" در زبان فارسی به چند صورت و در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. در ادامه به بررسی برخی از قواعد نگارشی و معنایی مرتبط با این کلمه می‌پردازیم:

  1. اعراب‌گذاری:

    • کلمه "خضر" به صورت صحیح "خَضر" (با حرکات) نوشته می‌شود. حرف "خ" با فتحه و "ضر" با کسر در تلفظ می‌شود.
  2. معنی و کاربرد:

    • "خضر" در فرهنگ ایرانی به عنوان یک شخصیت مذهبی و افسانه‌ای شناخته می‌شود که در داستان‌ها به عنوان نگهبان زندگی و نماد جاودانگی به شمار می‌رود. همچنین در متون دینی و ادبی فارسی از او به عنوان شخصیتی عرفانی یاد شده است.
  3. نقطه‌گذاری:

    • در جملاتی که بخواهید از "خضر" به عنوان اسم خاص استفاده کنید، می‌توانید بعد از آن علامت نقطه‌گذاری مناسب قرار دهید (مثلاً ویرگول، نقطه یا دو نقطه) بر اساس ساختار جمله.
  4. تطابق با سایر کلمات:

    • در صورتی که "خضر" به عنوان فاعل یا مفعول در جملات به کار می‌رود، باید مطابق با سایر اجزای جمله مورد استفاده قرار گیرد.
  5. استفاده مجازی:
    • "خضر" می‌تواند در ادبیات به صورت مجازی برای اشاره به هر گونه آگاهی و دانایی نیز به کار رود. توجه داشته باشید که در این مورد باید به بافت گفته نیز دقت کنید.

نکته مهم این است که نوشتن و استفاده صحیح از کلمات و مفاهیم در زبان فارسی به دقت و توجه نیاز دارد، و "خضر" نیز از این قاعده مستثنا نیست.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "خضر" در جمله آورده‌ام:

  1. خضر یکی از شخصیت‌های مهم در ادبیات تصوف محسوب می‌شود.
  2. در داستان‌های مذهبی، حضرت خضر به عنوان مظهر علم و حکمت شناخته می‌شود.
  3. در برخی از افسانه‌ها آمده است که خضر در دریا زندگی می‌کند و به درک مکانیسم‌های جهان کمک می‌کند.
  4. برخی معتقدند که دیدار با خضر می‌تواند نشانه‌ای از نیکبختی و خوش‌شانسی باشد.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری