جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خلاب . [ خ َ ] (اِ مرکب ) گل و لای و آب که بهم آمیخته شده باشد. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). منجلاب . لجن زار : زآن شراب اینکه تو داری چو خلابیست نبیذ دربهشت این همه عالم چو سرائیست خراب . ناصرخسرو. بزیرزانوی من خاک را خلاب کنند. مسعودسعد. کردم بدم نسیم هوا را همی مسموم کردم به اشک ریگ بیابان همی خلاب . مسعودسعد. آب مهر ترا خلاب نبود آتش خشم تو شرار نداشت . مسعودسعد. او وهمه جهان مثل زمزم و خلاب او و همه سران حجرالاسود و رخام . خاقانی . کی شکند همتش قدر سخن پیش غیر کی فکند جوهری دانه ٔ در در خلاب . خاقانی . جوهر اگر در خلاب افتد همچنان نفیس است . (گلستان سعدی ). روزی حضرت خواجه قدس اﷲ روحه فرمودند که راه گذر مرا خلاب مرارید که قدمهای من بی نماز میشود تا بجهت شما دعا کنم . (انیس الطالبین بخاری ). || زمین گلناکی را گویند که پای آدمی و چاروا در آن بماند. (برهان قاطع) : در راه خلابی پیش آمد. (کلیله و دمنه ). دماغ ما ز خرد نیستی اگر خالی نرانده ایمی گستاخ وار خر بخلاب . سوزنی . خر خمخانه کز سر خم عقل مست برخیزد و فتد بخلاب . سوزنی . خرم اندر خلاب عجز نخفت . انوری . بنده با مشت خربط است امروز چون خر اندر خلاب افتادند. انوری . انوری آخر نمیدانی چه می گویی خموش گاو پای اندر میان دارد مران خر در خلاب . انوری . بیهده خر در خلاب قصه من رانده ای کافرم گرنفکنم گاو هجا در خرمنت . انوری . باران تیر گشته شبانروزی و عدو ز اشتردلی خویش چو خر مانده در خلاب . رضی نیشابوری . هرکه خر در خلاب شهوت راند. خاقانی . جهان خلق چون خر در خلابست . عطار. دور می شد این سؤال و این جواب ماند چون خر محتسب اندر خلاب . مولوی . درآمد ز در همچو خر در خلاب شده پشت در زیر خیک شراب . (دستورنامه ٔ نزاری قهستانی چ روسیه ص 68). سعدیا پرهیزگاران خودپرستی می کنند ما دهل در گردن و خر در خلاب افکنده ایم . سعدی (طیبات ). بپای پیلتن اسبت چنان عاجز فتد خصمت که هر کس بیندش گوید خری اندر خلابست این . ابن یمین . - امثال : چون خر در خلاب ماندن ؛ در کاری واماندن . cool رائع serin cool cool frío freddo
کلمه "خلاب" در زبان فارسی به معنای شخصی است که کار خلابی (یا خلبانی) انجام میدهد. در ادامه، به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه و موارد مشابه اشاره میکنم:
نوشتار صحیح: کلمه "خلاب" باید به صورت صحیح با حروف فارسی نوشته شود. ممکن است در نوشتار غیررسمی یا خاص، اشتباهات املایی ایجاد شود.
نوع واژه: "خلاب" یک اسم علم است و به دستهای از افراد یا شغلها اشاره دارد.
مفرد و جمع:
مفرد: خلاب
جمع: خلابان یا خلابها
حالتهای پسوندی:
هنگام افزودن پسوندها، باید توجه کرد که دگرگونهای واژه به درستی انجام شوند. مثلاً: "خلابی" (به معنای مربوط به خلبانی) یا "خلابنشین" (به معنای کسی که در زمینه خلبانی فعالیت میکند).
استفاده در جملات: هنگام استفاده از کلمه در جملات باید دقت شود که صحیح و معنادار باشد. مثلاً: "او یک خلاب ماهر است."
نکات کاربردی:
در نوشتار رسمی و اداری، بهتر است از کلمه در معنای درست و در بافت مناسب استفاده شود.
از استفاده بیش از حد یا نادرست از کلمه در متنهای ابداعی یا ادبی خودداری کنید.
امیدوارم این نکات به شما کمک کند! اگر سوال بیشتری دارید، خوشحال میشوم پاسخگو باشم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در اینجا چند مثال برای کلمه "خلاب" در جمله آورده شده است:
او با حرکات خود به خوبی میتواند فضای خلاب را ایجاد کند و تماشاگران را تحت تأثیر قرار دهد.
در نمایشگاه هنری، آثار خلاب هنرمند جوان مورد توجه بازدیدکنندگان قرار گرفت.
در داستان، شخصیت اصلی با استفاده از خلاب خود توانست مشکلات زیادی را حل کند.
این فضاهای خلاب به هنرمندان اجازه میدهد تا خلاقیت خود را به نمایش بگذارند.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا توضیحات بیشتری میخواهید، من در خدمت هستم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر