جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xalxāl
anklet  |

خلخال

معنی: خلخال . [ خ َ ] (ع اِ) پای برنجن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). پای آورنجن . پای ورنجن . حِجل . حَجل . (یادداشت بخط مؤلف ). حلقه ای را گویند از طلا و نقره و امثال آن که در پای کنند. (برهان قاطع). ج ، خلاخل ، خلاخیل . (مهذب الاسماء) :
وین بدان گوید باری من ازین زر کنمی
ماهرویان را از گوهر خلخال و سوار.
فرخی .
تن غنده را پای باید نخست
پس آنگاه خلخال بایدش جست .
اسدی .
تا چو بازم در آهنین خلخال
چون جلاجل ز من فغان برخاست .
خاقانی .
آتشین حلقه ز باد افسرده و جسته ز حلق
رفته ساق عرش را خلخال پیچان آمده .
خاقانی .
روانه شد چو سیمین کوه در حال
درافکنده بکوه آواز خلخال .
نظامی .
ز نیکو کردن زنجیر خلخال
نه نیکو کرد بر زنجیریان حال .
نظامی .
چو یاره دست بوس رایش افتاد
چو خلخال زر اندر پایش افتاد.
نظامی .
هزار اشتر سیه چشم و جوانسال
سراسر سرخ موی و زرد خلخال .
نظامی .
پس بفرمودش که برسازد ز زر
از سوار و طوق و خلخال و کمر.
مولوی (مثنوی ).
چو کاهل بود ناقه در خاستن
چه باید بخلخالش آراستن .
امیرخسرو دهلوی .
- خلخال زر ؛ کنایه از آفتاب .
- خلخال فلک ؛ کنایه از آفتاب .
|| زنگله که بر پای مرغان شکاری کنند. (یادداشت بخط مؤلف ). و خلاخل زرین که پای بازبندند بر شکار دلیرتر و خرم تر رود. (نوروزنامه ).
... ادامه
494 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: خَلاخیل]
مختصات: (خَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم خاص مکان
آواشناسی: xalxAl
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1261
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
anklet | khalkhal
ترکی
halhal
فرانسوی
bracelet de cheville
آلمانی
fußkettchen
اسپانیایی
calcetín
ایتالیایی
cavigliera
عربی
خلخال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خلخال" به معنی زینت‌ آلاتی است که بر پای زنان می‌زنند و در ادبیات فارسی و محاوره کاربرد دارد. در نوشتار فارسی، برخی قواعد نگارشی و زبانی را باید رعایت کرد که به شرح زیر هستند:

  1. کتابت صحیح: کلمه "خلخال" به شکل صحیح و بدون اشتباه نوشتاری نوشته می‌شود.

  2. جمله‌سازی: این واژه می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. برای مثال:

    • "او در جشن عروسی خود یک خلخال زیبا به پا داشت."
  3. نقطه‌گذاری: در صورتی که "خلخال" در وسط جمله باشد، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه شود. مثلاً:

    • "خلخال، زینتی زیبا و سنتی است."
  4. قید و خصوصیات: می‌توان برای توصیف "خلخال" از صفات و قیدهای دیگر استفاده کرد. مثلاً:

    • "خلخال نقره‌ای او با سنگ‌های رنگی، بسیار چشم‌نواز بود."
  5. سبک نوشتاری: در نوشتن متون ادبی، می‌توان از این کلمه در شعر یا نثر به عنوان نمادی از زیبایی و جذابیت استفاده کرد.

استفاده درست از این کلمه و رعایت اصول نگارشی می‌تواند در نوشتار فارسی شما تأثیر مثبتی بگذارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در زیر چند مثال برای کلمه "خلخال" آورده شده است:

  1. او در مراسم عروسی، یک خلخال زیبا به پای خود بست که همه را مجذوب کرد.
  2. خلخال‌های نقره‌ای که در بازار محلی فروخته می‌شود، طرفداران زیادی دارد.
  3. زمانی که به فرهنگ مردم قشقایی نگاه می‌کنیم، نقش خلخال‌ها در زیورآلات آنها بسیار پررنگ است.
  4. به دلیل طراحی خاصش، خلخال‌ها نه‌تنها زیورآلات هستند، بلکه نمادی از اصالت فرهنگ محلی نیز به حساب می‌آیند.
  5. در خیابان‌های قدیمی، صدای زنگ خلخال‌های زنان در حال رفت و آمد به گوش می‌رسید.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پا بند

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری