جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xold
khalid  |

خلد

معنی: خلد. [ خ ُ ] (ع اِ) نوعی از قبره . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || دست برنجن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). ج ، خِلدَة. || گوشواره . (منتهی الارب ) (از تاج العروس )(از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). ج ، خِلدَة. || بقا. همیشگی . (منتهی الارب ). جاویدان . (یادداشت بخط مؤلف ) : ثم قیل للذین ظلموا ذوقواعذاب الخلد هل تجزون الا بما کنتم تکسبون . (قرآن 52/10). فوسوس الیه الشیطان قال یا آدم هل اءَدلک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی ̍. (قرآن 120/20). قل اءَذالک خیر ام جنة الخلد التی وعد المتقون . (قرآن 15/25).
نه در بهشت خلد شود کافر
کآن جایگاه مؤمن میمونیست .
ناصرخسرو.
|| بهشت . فردوس . (منتهی الارب ) :
زخواری عز بدست آور که باشد رنج با راحت
ز طاعت خلد حاصل کن که باشد خار با خرما.
فخرالدین مطرزی .
من ز دیدار شه جدا ماندم
آدم از خلد و روضه ٔ رضوان .
فرخی .
سیزده سال اگر ماند در خلد کسی
برسبیل حبس آن خلد نماید چو جحیم .
ابوحنیفه ٔ اسکافی .
گیتی آراسته چو خلد مخلد.
منوچهری .
جهان از خلد گویی مایه گیرد چون بهار آید
بچشم از دور هر دشتی بساط پرنگار آید.
لامعی جرجانی .
ترا پیرایه از دانش پدید است
که باب خلد را دانش کلید است .
ناصرخسرو.
در خلد چگونه خورد آدم
آنجا چو نبود شخص نانخور.
ناصرخسرو.
گر ماه چه روشن است چون روی تو نیست
ور خلد چه خرم است چون کوی تو نیست
مشک ختنی چو زلف خوشبوی تو نیست
یکسر هنری عیب تو جز خوی تو نیست .
مسعودسعدسلمان .
ز فر ماه فروردین جهان چون خلد رضوان شد
همه حالش دگرگون شد همه رسمش دگرسان شد.
امیرمعزی .
گر مقدس گردد اندر حضرت قدسی کسی
همچو قدوسان بود در خلد فیها خالدون .
سنائی .
یکی از آن کنیزکان ... در جمال رشک عروسان خلد بود. (کلیله و دمنه ).
دولت بزاید داد او، چون خلد کایمان بردهد
راحت فزاید باد او، چون شکر کاحسان بردهد.
خاقانی .
کز بزم تو خلد جان ببینم .
خاقانی .
دلت خلد است خالی ساز از طاووس و شیطانش .
خاقانی .
این آب در زعم اهل هند شرفی و خطری عظیم دارد و منبع آن از چشمه ٔ خلد شناسند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
رضوان در خلد بازکرده ست
کز عطر مشام روح خوشبوست .
سعدی .
بخلدم دعوت ای زاهد مفرمای
که این سیب زنخ زآن بوستان به .
حافظ.
ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و تن سبیل .
حافظ.
- روضه ٔ خلد ؛ بهشت :
فلک مر قلعه و مر باغ او را
به پیروزی درافکنده ست بنیان
یکی را سد یأجوج است باره
یکی را روضه ٔ خلد است بالان .
عنصری .
- هشت خلد ؛ هشت بهشت :
حجت بهشت خلد نیارد سر
صدیقه گر بحشر بود یارش .
ناصرخسرو.
رضوان ز هشت خلد بود عارش .
ناصرخسرو.
پیران هفت چرخ بمعلوم هشت خلد.
خاقانی .
ملکش بخلد ماند در هشت خلد ملکش
از ذات شهریاری رضوان تازه بینی .
خاقانی .
هشت خلد مجلسش را نه فلک ده یازده .
خاقانی .
از هفت سپهر و هشت خلدش .
خاقانی .
در شش جهات عالم از هشت خلد خوشتر
در تو نگاه کردن در نور ماهتابی .
عطار.
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است .
حافظ.
... ادامه
517 | 0
مترادف: بهشت، پرديس، جنان، جنت، دارالسلام، رضوان، فردوس، مينو، نعيم، دوزخ ، بقا، پايايي، دوام
متضاد: 1- دوزخ فنا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (خُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: xold
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 634
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
khalid
ترکی
halit
فرانسوی
khalid
آلمانی
khalid
اسپانیایی
jalid
ایتالیایی
khalid
عربی
خالد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خلد" در زبان فارسی به معنای بهشت و آبادی دائمی است و در متون ادبی و مذهبی به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه، باید به نکات زیر توجه کنید:

  1. نحوه استفاده: "خلد" معمولاً به صورت مفرد مورد استفاده قرار می‌گیرد. در صورت نیاز به اشاره به چندین بهشت یا باغ، می‌توان از "خلود" یا "خلدها" استفاده کرد.

  2. املا و نگارش: این کلمه به صورت "خلد" نوشته می‌شود و باید دقت شود که به صورت صحیح و بدون اغلاط املایی استفاده شود.

  3. گفتگو و نثر: در متون ادبی و شعر، "خلد" می‌تواند به معنای آرامش، خوشی و زندگی جاودان تعبیر شود. در نثر نیز می‌توان به عنوان یک مفهوم عمیق از زندگی معنوی به کار برد.

  4. مضامین و تفاسیر: در تفاسیر دینی و فلسفی، "خلد" به عنوان نماد معنویت و جایگاه ابدی در نگرش‌های مختلف مورد بحث قرار می‌گیرد.

  5. ساختارهای جملاتی: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، باید به ساختارهای دستوری دقت کنید. مثلاً:
    • "او به خلد رفت."
    • "در خلد، آرامش خاصی وجود دارد."

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "خلد" به شکلی صحیح و مؤثر در نگارش و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "خلد" در جمله آورده شده است:

  1. در باورهای دینی، بهشت و خلد مکان‌هایی ابدی برای نیل به خوشبختی جاودان هستند.
  2. شاعران فارسی‌زبان غالباً از تصویر خلد برای توصیف زیبایی و لطافت عشق استفاده می‌کنند.
  3. او در رویاهایش همواره به دنبال یافتن خلدی بود که در آن آرامش و سعادت بی‌پایان را تجربه کند.
  4. برخی از آثار ادبی به تفصیل دربارهٔ زندگی در خلد و نعمت‌های آن صحبت کرده‌اند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری