خواجه ها
licenseمعنی کلمه خواجه ها
معنی واژه خواجه ها
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | eunuch, wether, dignitary, vizier, boss, host, man of distinction, merchant, neuter, owner, wazir, wealthy man, eunuchs | ||
عربی | الخصى، المخصي، الخصي | ||
مرتبط | خواجه، خصی، اخته، خواجهحرمسرا، قوچ، قوچ اخته، گوسفند اخته، شخص بزرگ، وزیر، رئيس، ارباب، برجستگی، بر جسته کاری، متصدی، میزبان، سپاه، صاحبخانه، ازدحام، مهمان دار، بازرگان، تاجر، مرد تاجر، سودا گر، خنثی، مالک، دارنده | ||
واژه | خواجه ها | ||
معادل ابجد | 621 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی خواجه ها | ||
پخش صوت |
خواجه ها. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 358 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است . راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
eunuch, wether, dignitary, vizier, boss, host, man of distinction, merchant, neuter, owner, wazir, wealthy man, eunuchs
الخصى، المخصي، الخصي
خواجه، خصی، اخته، خواجهحرمسرا، قوچ، قوچ اخته، گوسفند اخته، شخص بزرگ، وزیر، رئيس، ارباب، برجستگی، بر جسته کاری، متصدی، میزبان، سپاه، صاحبخانه، ازدحام، مهمان دار، بازرگان، تاجر، مرد تاجر، سودا گر، خنثی، مالک، دارنده