جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خواهر. [ خوا / خا هََ ] (اِ) دختری که از پدر و مادر با شخص یکی باشد و یا تنها از پدر و یا از مادر با هم یکی باشند. (ناظم الاطباء). همشیره . (آنندراج ). اخت . شقیقه . جز تو از پدر و مادر تویا یکی از آن دو. (یادداشت بخط مؤلف ) : وز آن پس چو گردوی شد نزد شاه بگفت آن کجا خواهرش با سپاه بدان مرزبانان خاقان چه کرد که در مرواز ایشان برآورد گرد. فردوسی . نگه کن بدین خواهر نیک زن بگیتی بس او مر ترا رای زن . فردوسی . در باب ارتکین که خواهر او را داشت سخنی چند گفت . (تاریخ بیهقی ). گفت او را جوحی ای خواهر ببین عانه ٔ من باشد اکنون اینچنین . مولوی . - چهارخواهر ؛ چهارعنصر (آب ، باد، آتش ، خاک ) : وین هر چهار خواهر زاینده با بچگان بیعدد و بیمر. ناصرخسرو. - خواهر رضاعی ؛ آن دختری با تو یا دیگری از ی» پستان شیر خورده باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). - دوخواهر ؛ دو ستاره ٔ شعرای شامی و شعرای یمانی . آنها را دوخواهران هم می گویند و بعربی اختاسهیل خوانند و عبور و غیمصاه نیز گویند. - سه خواهران ؛ کنایه از بنات باشد و آن سه ستاره است پهلوی هم ازجمله ٔ هفت ستاره ٔ بنات النعش که آنرا هفت اورنگ و دب اکبر نیز گویند و چهار دیگر که بصورت کرسی است نعش خوانند : زهره بدو زخمه از سر نعش در رقص کند سه خواهران را. خاقانی . وآن سه دختر وآن سه خواهر پنج وقت در پرستاری بیک جا دیده ایم . خاقانی . - هفت خواهر ؛ هفت ستاره ٔ بنات النعش : پروین چو هفت خواهر خود دایم بنشسته اند پهلوی یکدیگر. ناصرخسرو. آباجي، اخت، باجي، دده، همشيره برادر sister, sissy, foster-sister شقيقة، أخت، ممرضة، راهبة، امرأة، سيدة، آنسة kız kardeş sœur schwester hermana sorella دختر، پرستار، همشیره، دختر تارک دنیا، مردیا بچه زن صفت
کلمه "خواهر" در زبان فارسی به معنای خواهر و یا خواهرزاده است و در متون فارسی به طور معمول با رعایت قواعد نگارشی و قواعد عمومی زبان به کار میرود. در زیر به برخی از اصول نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "خواهر" اشاره میکنم:
نقطهگذاری: وقتی "خواهر" در یک جمله به کار میرود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. به عنوان مثال:
خواهرم به خانه آمد، اما من در خانه نبودم.
قید و ترکیب: میتوان کلمه "خواهر" را با قیدها و صفات ترکیب کرد:
خواهر بزرگتر، خواهر کوچک، خواهر مهربان.
جنسیت و تعدد: "خواهر" به صورت مفرد و جمع به کار میرود:
خواهر (مفرد)
خواهران (جمع)
حرف تعریف: در مواردی که نیاز به مشخص کردن خواهر خاصی باشد، میتوان از حرف تعریف "این" یا "آن" استفاده کرد:
این خواهر من است.
قواعد صرف و نحو: بسته به ساختار جمله، ممکن است "خواهر" در نقشهای مختلفی مثل فاعل، مفعول و... قرار گیرد. بهطور مثال:
فاعل: خواهرم کتاب خواند.
مفعول: من خواهرم را دیدم.
اتصال با حروف اضافه: مانند "با" و "در":
با خواهرم به پارک رفتیم.
خواهرم در خانه است.
این نکات میتواند به نگارش صحیح و مؤثر در استفاده از کلمه "خواهر" کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "خواهر" در جمله آورده شده است:
خواهر من همیشه در درسهایش موفق است.
امروز به خانه خواهرم رفتیم و کلی وقت گذراندیم.
خواهر بزرگترم در دانشگاه تحصیل میکند.
من و خواهرم تصمیم داریم به سفر برویم.
خواهرهای من خیلی باهم مهربان هستند.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر