جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خوری . [ خوَ / خ ُ ] (حامص ) عمل خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ). - آبجوخوری ؛ لیوانی برای خوردن آبجو. - آب خوری ؛ لیوانی که برای خوردن آب بکار میرود. - || نوعی دهانه ٔ اسب ، که ساده تر از هویزه است و میله ٔ مستقیمی است که در دهان اسب درآید و با بودن آن آب تواند خورد. - آبگوشت خوری ؛ ظرفی برای خوردن آبگوشت . - آجیل خوری ؛ ظرفی که در آن آجیل ریزند. - آش خوری ؛ کاسه ای که برای ریختن آش است . - بستنی خوری ؛ ظرفی که در آن بستنی خورند. - پالوده خوری ؛ ظرفی برای خوردن پالوده . - پرخوری ؛ زیاده خوردن . - تخم مرغ خوری ؛ جای تخم مرغ . - ترشی خوری ؛ ظرفی که در آن ترشی ریزند. - چای خوری ؛ عمل خوردن چای . عمل نوشیدن چای . - || وسایلی که برای خوردن چای بکار میرود. - چس خوری ؛ کنایه از خست است . - خردل خوری ؛ ظرف چای خوردن . - خورش خوری ؛ بشقاب گود و بزرگ خاص ریختن خورش . - دالارخوری ؛ جای دالار. ظرفی برای خوردن دالار. - دوغ خوری ؛ لیوان یا کاسه برای خوردن دوغ . - سالادخوری ؛ ظرفی که برای خوردن سالادبکار میرود. - سس خوری ؛ ظرفی که در آن سس ریزند. - سوپ خوری ؛ ظرفهای توگود که برای خوردن سوپ بکار میرود. - شراب خوری ؛ ظرف خوردن شراب . - || عمل نوشیدن شراب . - شربت خوری ؛ لیوان خاص برای خوردن شربت . - شیرخوری ؛ شیردان . ظرفی که در آن شیر می ریزند و خورند. - || عمل نوشیدن شیر. - شام خوری ؛ اطاقی که در آن شام خورند. - شیرینی خوری ؛ عمل خوردن شیرینی . - || کنایه از مراسم نامزدی . - || ظرف خاص شیرینی . - عرق خوری ؛ عمل نوشیدن عرق . - || ظرفی که در آن عرق ریزند و بکار برند. - غصه خوری ؛ خوردن غصه . - || کنایه از غمگساری . - قاوت خوری ؛ ظرفی که در آن قاوت ریزند. - قهوه خوری ؛ فنجانهای کوچک برای خوردن قهوه . - لیکورخوری ؛ ظرفی که در آن لیکور ریزند و خورند. - ماست خوری ؛ کاسه ٔ خرد که در آن ماست ریزند و بکار برند. - مرباخوری ؛ ظرفی که در آن مربا ریزند و بکار برند. - میوه خوری ؛ ظرف میوه . - ماهی خوری ؛ ظرفی که برای خوردن ماهی بکار برند و آن غالباً دیسی بیضوی شکل است . - ناهارخوری ؛ اطاق که در آن غذا بخصوص ناهار خورند. - هرزه خوری ؛ بیهوده خوری . بدون ملاحظه هر چیز که بدست رسد خوردن . - هله هوله خوری ؛ بیهوده خوری . هرزه خوری . || گل کامکار. (شرح دیوان منوچهری کازیمیرسکی ص 342). أكل، التهم، تناول الفطار، أكل الوجبة، تغدى، أكره على، ذهب للأكل، يأكل
أكل|التهم , تناول الفطار , أكل الوجبة , تغدى , أكره على , ذهب للأكل , يأكل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "خوری" در زبان فارسی به معنای "خوردن" و به عنوان بخش افعال استفاده میشود. در زبان فارسی، قواعد نگارشی و دستوری میتوانند وابسته به نحوه استفاده از این واژه در جملات مختلف، تغییر کنند. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با کلمه "خوری" اشاره میشود:
بهکاربردن به عنوان فعل: "خوری" را میتوان در جملات به عنوان فعل دوم شخص (تو) به کار برد. مثلاً:
"هر چیزی که دوست داری، بخور."
"اگر گرسنهای، غذا بخور."
ترکیب با دیگر کلمات: کلمه "خوری" میتواند به عنوان پسوند به دیگر کلمات اضافه شود و معانی مختلفی ایجاد کند. به عنوان مثال:
"میوه خوری" (شخصی که میوه میخورد)
"آبخوری" (محل یا وسیلهای که برای نوشیدن آب استفاده میشود)
قواعد املایی: در نوشتار، توجه به املای صحیح و فاصله گذاری بین کلمات مهم است. "خوری" به صورت جدا نوشته میشود و در صورتی که به عنوان بخشی از ترکیب کلمه استفاده شود، باید قواعد ترکیب و املایی رعایت شود.
جملهسازی: در جملهسازی، باید به نوع و زمان فعل نیز دقت شود. مثلاً:
"تو هر روز صبحانه میخوری" (فعل مضارع)
"تو دیروز میوه خوردی" (فعل گذشته)
نکات نگارشی: استفاده صحیح از علامتها و نشانههای نگارشی در جملات حاوی "خوری" مهم است. مثلاً اگر "خوری" در انتهای جمله بیاید، معمولاً نیاز به نقطهگذاری دارد.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از "خوری" و ترکیبات آن در جملات فارسی استفاده کنید.