خوش داشتن
licenseمعنی کلمه خوش داشتن
معنی واژه خوش داشتن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | سعيد، مسرور، فرح، جذل، مبتهج، بهيج، مؤات، محظوظ، السعيدة | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خوشداشتن" در زبان فارسی دارای چند قاعده و نکته نگارشی است:
با رعایت این نکات، میتوان از "خوشداشتن" به طور صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | خوش داشتن | ||
معادل ابجد | 1661 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی خوش داشتن | ||
پخش صوت |
خوش داشتن . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] (مص مرکب ) نکو داشتن . خوب داشتن : کلمه "خوشداشتن" در زبان فارسی دارای چند قاعده و نکته نگارشی است: نحوه نگارش: "خوشداشتن" به صورت جدا از هم نوشته نمیشود و بین دو بخش آن ("خوش" و "داشتن") یک حرف "وصل" (که در اینجا خط فاصله است) قرار میگیرد. معنی و مفهوم: "خوشداشتن" به معنای دوست داشتن یا علاقهمند بودن به چیزی یا کسی است. صرف و نحو: "خوشداشتن" یک فعل است و میتواند به صورتهای مختلف صرف شود. به عنوان مثال: استفاده در جملات: از این کلمه میتوان در جملات مختلف استفاده کرد. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوان از "خوشداشتن" به طور صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
به لطف خویش خدایاروان او خوش دار
بدان حیات بکن زین حیات خرسندش .
سعدی .
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی میا خوشم بی تو.
سعدی .
خوش است این پسر وقتش از روزگار
الهی همه وقت او خوش بدار.
سعدی .
- دل خوش داشتن با کسی ؛ دل یکی کردن : ولیکن ترا با خود شریک کردم در ملک باید که مرا یار باشی و دل با من خوش داری که هیچ بدگوی میان ما راه نیابد. (تاریخ بخارای نرشخی ).
سعيد، مسرور، فرح، جذل، مبتهج، بهيج، مؤات، محظوظ، السعيدة