جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bloodthirsty  |

خونخوار

معنی: خونخوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) سفاک . خونریز. قتال . (ناظم الاطباء). سفاح . آنکه بریختن خون یعنی کشتن مردمان رغبت دارد. || ظالم . ستمکار :
چشم تو خونخواره و هر جادویی
مانده از آن چشمک خونخوارخوار.
منوچهری .
تا غمزه ٔ خونخوار تو با ما چه کند
تا طره ٔ طرار تو با ما چه کند.
(از لغت نامه ٔ اسدی ).
و این اردشیر ظالم و بدخو و خونخوار چند معروف را بکشت . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 73). معیوب و بداندیش و خونخوار بود. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 74).
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوارتریم .
خیام .
شاه غمخوار نائب خرد است
شاه خونخوار شاه نیست دد است .
سنائی .
شما را از جور این جبار خونخوار برهانم . (کلیله و دمنه ).
منبرگرفته مادر مسکینم
از دست آن مناره ٔ خونخوارش .
خاقانی .
لهو و لذت دو مار ضحاکند
هر دو خونخوار و بیگناه آزار.
خاقانی .
کس بعیار فرستادی و گفتی که پسر
خون بریزد بسر خنجر خونخوار مرا.
خاقانی .
ز خونخوار دارا هراسنده گشت
که آسان نشاید برین پل گذشت .
نظامی .
تو در زمین بخنجرخونخوار کرده ای .
کمال اسماعیل (از آنندراج ).
تطاولی که تو کردی بدوستی با من
من آن بدشمن خونخوارخویش نپسندم .
سعدی .
که دنیا صاحبی بد مهر و خونخوار
زمانه مادری بی مهر و دون است .
سعدی .
چون دوست گرفتی چه غم از دشمن خونخوار
گو طبل ملامت بزن و کوس شناعت .
سعدی .
چو دوست جور کند بر من و جفا گوید
میان دوست چه فرقست و دشمن خونخوار.
سعدی .
دیگر از حربه ٔ خونخوار اجل نندیشم
که نه از غمزه ٔ خونریز تو ناباکتر است .
سعدی (بدایع).
شاه از بهر دفع ستمکاران است و شحنه برای خونخواران . (گلستان ). شحنه برای خونخواران و قاضی مصلحت جوی طراران . (گلستان ).
وای بر خفتگان خونخواران
ز آفت سیل چشم بیداران .
اوحدی .
سخن خونها خورد تا زان لب نازک برون آید
ز خون خلق سیراب است از بس لعل خونخوارش .
صائب .
ای خدا شد بر جوانم کار تنگ
دشمنان خونخوار و اکبر تازه جنگ .
(از شبیه شهادت علی اکبر بنقل مؤلف ).
|| درنده :
رباید گوسفندی گرگ خونخوار
درآویزدشبان با او به پیکار.
نظامی .
از بیم درندگان خونخوار
با صحبت او نداشت کس کار.
نظامی .
شه چون شدی از کسی به آزار
دادیش بدان سگان خونخوار.
نظامی .
سگی را خون دل دادم که با من یار می گردد
ندانستم که سگ خون میخورد خونخوار میگردد.
؟
|| در معنی خون جگرخوار کنایه از اندوهگین :
جوابش هم نهانی باز بردی
ز خونخواری به غمخواری سپردی .
نظامی .
... ادامه
637 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: xunxAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1463
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
bloodthirsty | blood-minded
ترکی
kana susamış
فرانسوی
sanguinaire
آلمانی
blutrünstig
اسپانیایی
sanguinario
ایتالیایی
sanguinario
عربی
سفاح | وحشي , متعطش للدم , متعطش للدماء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خونخوار" یک صفت در زبان فارسی است که به معنای کسی یا چیزی است که خون می‌ریزد یا به نوعی با خونریزی و خشونت در ارتباط است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، نکات زیر را می‌توان ذکر کرد:

  1. تقسیم ساختاری: کلمه "خونخوار" از دو قسمت "خون" و "خوار" تشکیل شده است. اولی به معنای خون و دومی به معنای خوردن یا مصرف کردن است. بنابراین، این کلمه به معنی "کسی که خون می‌خورد" یا "کسی که باعث خونریزی می‌شود" است.

  2. نوشتار و اعراب: این کلمه به صورت "خونخوار" نوشته می‌شود و به شکل ساده و بدون هیچ‌گونه علامت خاصی اعراب‌گذاری نمی‌شود. با این حال در تکیه‌گذاری یا تاکید در جملات خاص ممکن است به شکل‌های مختلفی استفاده شود.

  3. کاربرد: این کلمه معمولاً در متون ادبی، توصیف شخصیت‌ها، یا در بیان احساسات منفی و خشونت‌آمیز به کار می‌رود. به عنوان مثال: «او خونخوار بود و هیچ رحم و مروتی از خود نشان نداد.»

  4. مفاهیم مرتبط: این صفت ممکن است به شخصیت‌ها یا موجودات خیالی در داستان‌ها و ادبیات نسبت داده شود، به ویژه در داستان‌های ترسناک و فانتزی.

  5. قید و فعل: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، دقت کنید که ترتیب کلمات و ساختار جملات صحیح باشد. برای استفاده صحیح، صفت در جای مناسب و با فعل مناسب به کار برود.

مثال: «در شب‌های تاریک، موجود خونخوار به شکار می‌رفت.»

با رعایت این نکات می‌توان به درستی و به شکل مناسب از کلمه "خونخوار" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "خونخوار" در جملات ارائه می‌دهم:

  1. داستان‌های قدیمی همیشه درباره موجودات خونخوار و ترسناک بوده‌اند که در شب به شکار می‌پرداختند.
  2. او در فیلم نقش یک سرزمین‌دار خونخوار را بازی می‌کند که هیچ رحم و مروتی به رعایای خود ندارد.
  3. در حال تماشای مستند، به رفتارهای خونخوار برخی از حیوانات توجه کردم که برای بقا هر چیزی را شکار می‌کنند.
  4. در بازی ویدیویی، کاراکتر اصلی باید با یک خونخوار قدرتمند مبارزه کند تا سرزمینش را نجات دهد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید یا موضوع خاصی مدنظر شماست، لطفاً بفرمایید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری