جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خیانت . [ ن َ ] (ع اِمص ) غدر. مکر. حیله . ناراستی . (ناظم الاطباء). دغلی . ناراستی . (غیاث اللغات ). ضد امانت . زنهارخواری . نااستواری . اغلال . (یادداشت مؤلف ). ادهان . (منتهی الارب ). خیانة : سلطان آن فرمود در باب من بنده یگانه مخلص بی خیانت که از بزرگی وی سزید. (تاریخ بیهقی ). به آن طریق که بازگردم از راهی که به آن راه میرود و کسی که زبون نمی گیرد امانت را و حلال نمیداند غدر و خیانت را... ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ . (تاریخ بیهقی ). زین پاک شده ست و بی خیانت هم دامن و دست و هم ازارم . ناصرخسرو. روزن و برهون چو بسته گشت خیانت راه نیابد بسوی گوهرمخزون . ناصرخسرو. و هیچ مشاطه ... مهتران را چون زشتی جرم وخیانت کهتران نیست . (کلیله و دمنه ). از رنجانیدن جانوران ... و کبر و خیانت و دزدی احتراز نمودم . (کلیله و دمنه ). حکیم را سخن مدحت تو ناگفتن خیانتی است شگرف و جنایتی است عظیم . سوزنی . چون گربه با خیانت و چون موش نقب زن چون عنکبوت جوله و چون خرمگس عوان . خاقانی . وحشت آموزد و خیانت و ریو. سعدی (گلستان ). بر او حسد بردند و بخیانتش متهم کردند. (گلستان ). دل او دارد از امانت نور دست او باشد از خیانت دور. اوحدی . || نقض عهد. پیمان شکنی . || بیوفائی . نمک بحرامی . || بی دیانتی . || دزدی . || بی عصمتی . زناکاری . (ناظم الاطباء). 1- بدعهدي
2- بي وفايي، پيمان شكني، عهدشكني، غدر
3- بي عصمتي، بي عفتي، زناكاري
4- دزدي
5- دغلي، نادرستي، ناراستي betrayal, treason, treachery, infidelity, disloyalty, adultery, guile, perfidy, ratting, collaboration, treacherousness, treason felony, traitorousness, treasonableness, untruth خيانة، الإغرار ب، إفشاء للسر İhanet trahison verrat traición tradimento افشاء سر، پیمان شکنی، بی وفایی، نارو، کفر، ناسپاسی، نمک بحرامی، بی عفتی، زنای محصن یا محصنه، زناء، بی دینی، ازدواج غیر شرعی، مکر، حیله، دورویی، تلبیس، دستان و تزویر، نقض عهد، همکاری، همدستی، تشریک مساعی، خیانت بزرگ، خیانت علیه حکومت، دروغ، کذب، خلاف حقیقت، ناراستی
... ادامه
845|0
مترادف:1- بدعهدي
2- بي وفايي، پيمان شكني، عهدشكني، غدر
3- بي عصمتي، بي عفتي، زناكاري
4- دزدي
5- دغلي، نادرستي، ناراستي