جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

asking  |

داد خواستن

معنی: داد خواستن .[ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) دادخواهی کردن . عدالت طلبیدن . تظلم . قصه رفع کردن . قصه برداشتن :
ز باد اندر آرد دهدمان بدم
همی دادخواهیم و پیدا ستم .
فردوسی .
چو بد خود کنیم از که خواهیم داد
مگرخویشتن را به داور بریم .
ناصرخسرو.
روی بدنیا نهاده ای ز ره دل
داد بخواه از گل و بنفشه و لاله .
ناصرخسرو.
چون ندهی دادخویش و دادبخواهی
نیست جز این چیز اصل و مایه ٔ پیکار.
ناصرخسرو.
کسی که داد بر اینگونه خواهد از یزدان
بدان که راه دلش در سبیل داد گمست .
ناصرخسرو.
بکار خویش خود نیکو نگه کن
اگر می داد خواهی دادپیش آر.
ناصرخسرو.
داد بالفغدن نیکی بخواه
زین تن منحوس نگونسار خویش .
ناصرخسرو.
از هر که داد خواهم بیداد بینم آوخ
بر جور خوش کنم دل چون داوری ندارم .
خاقانی .
ز آسمان دادخواست خاقانی
داد کس آسمان دهد؟ندهد.
خاقانی .
ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی
ز غمت چه شاد باشم که نه غمخور منی .
خاقانی .
دادخواهم بر درت در خاک و خون افغان کنان
گرتو داد عاشقان ندهی فغان چون نشنوی .
خاقانی .
صبح خیزان وام جان درخواستند
داد عمری ز آسمان درخواستند.
خاقانی .
تا ستمدیدگان در آن فریاد
داد خواهند و شه دهدشان داد.
نظامی .
پس سلیمان گفت ای انصاف جو
داد و انصاف از که می خواهی بگو.
مولوی .
بر شما کرد او سلام و دادخواست
وز شما چاره و ره ارشاد خواست .
مولوی .
سعدی به هر چه آید گردن بنه که شاید
پیش که داد خواهی از دست پادشاهی .
سعدی .
ستاننده ٔ داد آنکس خداست
که نتواند از پادشه داد خواست .
سعدی .
گفت ای پادشاه ناز فرزندان بر پدران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. (گلستان ). || دادستدن . گرفتن داد. رفع ظلم کردن از :
کز او داد مظلوم مسکین او
بخواهند و از دیگران کین او.
سعدی .
ای صنم گر من بمیرم ناچشیده زان لبان
دادگر از تو بخواهد داد من روزحسیب .
سعدی .
|| طلبیدن حق چیزی به تمامی :
در بارگاه خاطر سعدی خرام اگر
خواهی ز پادشاه سخن داد شاعری .
سعدی .
... ادامه
623 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1126
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
asking
عربی
يسأل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "داد خواستن" در فارسی به معنای درخواست یا جستجوی حق و عدل است. برای استفاده صحیح از این عبارت، نکات زیر را در نظر بگیرید:

  1. نحوه نگارش: این عبارت شامل دو واژه "داد" و "خواستن" است و به صورت جدا نوشته می‌شود. همچنین، "داد" به معنای حق یا عدل و "خواستن" به معنای درخواست کردن است.

  2. زمان فعل: "خواستن" به عنوان یک فعل در زمان‌های مختلف (حال، گذشته، آینده) به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • من داد خواستم. (گذشته)
    • من دارم داد می‌خواهم. (حال)
    • من فردا داد خواهم خواست. (آینده)
  3. مناسبت و استفاده: این عبارت معمولاً در متون قانونی، قضایی یا اجتماعی به کار می‌رود. برای مثال:

    • او برای احقاق حق خود از دادگاه داد خواسته است.
    • مردم برای حقوق خود داد می‌خواهند.
  4. عطف و توالی: در متون رسمی و حقوقی، ممکن است نیاز به عطف جملات و توالی رویدادها باشد. به جای تکرار عبارت "داد خواستن"، می‌توانید از کلمات مترادف یا عبارات توصیفی استفاده کنید.

  5. ارائه دلیل و مستندات: معمولاً در متون رسمی، برای اینکه درخواست شما معتبر باشد، باید دلایل و مستندات لازم را ارائه دهید.

با رعایت این نکات، می‌توانید از عبارت "داد خواستن" به درستی و با دقت در جملات و متون مختلف استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری