جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دجال . [ دَج ْ جا / دَ جا ] (اِخ ) مردی کذاب که در آخرالزمان ظهور کند و مردم را بفریبد کنیت او ابویوسف است . رأس الکفر. (منتهی الارب ). مطموس العین . (منتهی الارب ). مسیح کذاب که در آخر زمان آید. نام مردی از یهود که در آخر امت اسلام بیرون آید و دعوی کند. صاحب منتهی الارب گوید: اشتقاقش از: دجل البعیر؛ اندودن به قطران عم جسمه بالهناء لانه یعم الارض است ، یا از دجل بمعنی کذب و احرق و جامع و قطع نواحی الارض سیراً، و از تدجیل ، غطی و طلی بالذهب لتمویهه بالباطل او من الدجال لذهب او لمائه لان الکنوز تتبعه او من الدجال الفرندالسیف ، او من الدجالة للرفقه العظیمه ، او من الدجال للسرجین لانة ینجس وجه الارض ، او من دجل الناس للقاطهم لانهم یتبعونه . دجال در روایات اسلامی شخصی است که پیش از ظهور مهدی موعود (امام قائم ) یا مقارن اوایل عهد او ظهور می کند و در دوره ٔ چهل روزه یا چهل ساله دنیا را پر از ظلم و جور و کفر می سازد تا مهدی او را دفع کند و دنیا را دوباره از عدل و داد پر کند. ظهور او مانند ظهور سفیانی و دابةالارض یکی از علائم آخرالزمان شمرده شده است . در باب نام اصلی و محل اقامت و محل ظهور وی اقوال مختلف است . گویند مردی است یک چشم که از مادری یهودی به دنیا آمده است و در جزیره ای به صخره ای بسته شده ، در آخرالزمان در هنگام عروض یک قحطی شدید در حالیکه بر درازگوشی سوار است و همراه خویش آب و نان فراوان دارد از خراسان یا کوفه یا محله ٔ یهودیه ٔ اصفهان ظهور و ادعای خدایی می کند و بسبب عجایب و خوارق بسیار که با او هست ، بسیاری به او می گروند. سرانجام بدست عیسی مسیح یاپس از ظهور مهدی بدست وی کشته می شود. دجال کمابیش مطابق مسیح کاذب یا ضدمسیح است در روایات یهود و نصاری ، که پیدا شدن او و مبارزه ٔ مهدی و مسیح با او تجسم فکر مبارزه نهائی بین خیر و شر و غلبه ٔ نهایی یزدان بر اهریمن است و ظاهراً از ادیان ایرانی وارد عقایدیهود شده است . (از دایرةالمعارف فارسی ). در قاموس کتاب مقدس آمده است که : این کلمه در جایی دیگر جز در رساله ٔ یوحنا یافت نمی شود و مقصود ازو کسی است که بامسیح مقاومت و ضدیت می نماید و مدعی آن باشد که خود او در جای مسیح میباشد و در رساله ٔ اول یوحنا می گوید«و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند از خدا نیست اینست روح دجال که شنیده اید که او می آید و الان هم در جهانست «و نیز می گوید»: دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند و آن دجال است که پدر و پسر را انکار می کند». (قاموس کتاب مقدس ) : قصه ٔ دجال پرفریب شنودی گوش چه داری چو عامه سوی فسانه . ناصرخسرو. دجال چیست عالم و شب چشم کور اوست وین روز چشم روشن اویست بی ریب . ناصرخسرو. آن مرد که او کتب فتاوی و حیل ساخت بر صورت ابدال بد و سیرت دجال . ناصرخسرو. بر منبر حق شدست دجال خامش بنشین به زیر منبر. ناصرخسرو. اوم رهانید ز دجال کور حکمت را دلش که قارنست . ناصرخسرو. ای امتی که ملعون دجال کر کرد گوش شما ز بس چلب و گونه گون شغب . ناصرخسرو. مهدی که بیند آتش شمشیر شاه گوید دجال را به توده ٔ خاکستری ندارم . خاقانی . شاه جهان مهدی ظفر یعنی شبان دادگر ایام دجال دگر گرگ سترون پرورد. خاقانی . نوک پیکانها چو در همخانه ٔ عیسی رسید چرخ ترساجامه را دجال اعور ساختند. خاقانی . چون خاتم ار نه دیده ٔ دجال داشتی پس زان نگین لعل مسیحا چه خواستی . خاقانی . اسکندر آمد و در یأجوج درگرفت عیسی رسیدو نوبت دجال درگذشت . خاقانی . عیسی دورانم و این کور شد دجال من قدر عیسی کی نهد دجال ناموزون کور. خاقانی . دویدند بر طبل کامد نفیر چو بر طبل دجال برنا و پیر. نظامی . او به سر دجال یک چشم لعین ای خدا فریاد رس نعم المعین . مولوی . چنان رسند و روند اهل بدعت از نظرش که از مسیحا دجال وز علی شیطان . سعدی . کجاست صوفی دجال فعل ملحدکیش بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید. حافظ. آخر ظلم عدو بود اول انصاف تو رایت مهدی پس از دجال گردد مشتهر. سلمان ساوجی . به حق گویا شو از باطل خمش باش چو عیسی نبی دجال کش باش . پوریای ولی . بکش دجال خود مهدی خویشی . پوریای ولی . رجوع به امتاع الاسماع ص 489 و مجمل التواریخ و القصص ص 219 و تاریخ سیستان ص 15 و عیون الاخبارج 1 ص 204 و البیان والتبیین ج 1 ص 304 و ج 2 ص 28 و از سعدی تا جامی ص 404 و نزهة القلوب مستوفی مقاله ٔ سوم ص 50 و دیوان حافظ چ قزوینی ص 242 و تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 266 و 268 شود. - خر دجال ؛ درازگوشی که دجال بر آن نشیند چون بیرون آید: چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد کاین شتر صالحست یا خر دجال . سعدی . دروغ باف، دروغ زن، كذاب antichrist عدو للمسيح deccal antéchrist antichrist antecristo anticristo
کلمه "دجال" در زبان فارسی به معنای "فریبنده" یا "دروغگو" است و در متون دینی به شخصیتی اشاره دارد که به عنوان یک فریبنده بزرگ در آخرالزمان شناخته میشود. در ادامه به بررسی قواعد و نگارش این کلمه میپردازیم:
نحوه نوشتار: کلمه "دجال" باید به همین شکل و با حروف صحیح نوشته شود. در فارسی، حروف این کلمه عبارتند از: د، ج، ا، ل.
مفرد و جمع: "دجال" به صورت مفرد به کار میرود و برای جمع آن میتوان از "دجّالین" یا "دجّالها" استفاده کرد.
نقطهگذاری: در جملات باید توجه کرد که این کلمه به درستی و در متن مناسب قرار گیرد و از نظر نگارشی با دیگر جملات و کلمات همخوانی داشته باشد.
قواعد انشا: هنگام نوشتن درباره دجال، میتوان به توصیف ویژگیها، نشانهها و داستانهای مربوط به او پرداخت. همچنین، باید در نظر داشت که این واژه در متون دینی و مذهبی بار معنایی خاصی دارد.
تطابق با قواعد زبان فارسی: این کلمه به صورت صحیح با توجه به قواعد دستوری فارسی میتواند به عنوان موضوع، مفعول، یا صفت در جملات استفاده شود.
به طور کلی، برای نوشتن متون مرتبط با دجال باید دقت کافی به کار برد تا مفهوم درست و دقیقی منتقل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "دجال" در جمله آورده شده است:
بسیاری از مردم معتقدند که دجال یک شخصیت تاریخی است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد.
در برخی روایات آمده است که دجال برای فریب مردم از قدرتهای شگفتانگیز استفاده خواهد کرد.
هشدارهایی دربارهی دجال در کتابهای مذهبی وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
برخی افراد دجال را نمادی از فریب و دروغ میدانند که همیشه در تاریخ وجود داشته است.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر