جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

call  |

دخمه کردن

معنی: دخمه کردن . [ دَ م َ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دخمه ساختن . سرداب برای مردگان ساختن . مقبره ساختن . گورخانه بنا کردن :
خروشان بشستش ز خاک نبرد
بر آیین شاهان یکی دخمه کرد.
فردوسی .
به آیین شاهان یکی دخمه کرد
چه از زرد وسرخ و چه از لاجورد.
فردوسی .
یکی دخمه کردش به آیین اوی
بر آنسان که بد فره ٔ دین اوی .
فردوسی .
بفرمود تا دخمه دیگر کنند
زمشک و زکافورش افسر کنند.
فردوسی .
یکی دخمه کردند شاهنشهی
یکی تخت زرین و تاج مهی .
فردوسی .
زلشکر کسی کو بمردی براه
ورا دخمه کردی بدان جایگاه .
فردوسی .
... ادامه
410 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 923
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
call
عربی
استدعاء | دعوة , نداء , طلب , صيحة , زيارة , ضرورة , سحب , عيادة زيارة , صوت الطائر , أيقظ , مخابرة تليفونية , دعوة إلى شئ ما , محاكاة لصوت , أداة لمحاكاة الصوت , مكالمة , دعا , تطلب , نادى , استدعى , صاح , صرخ , اقتضى , تلفن , عرج , إجتذب الطريدة , استرد , استرجع , استنجد , سأل , لقب , يتصل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری