جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

dordāne
painful  |

دردانه

معنی: دردانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ٔ در. یک دانه ٔ مروارید. (ناظم الاطباء). دانه ٔ در که مروارید غلطان بزرگ پرآب باشد. (لغت محلی شوشتر- خطی ). || در یکتا. (آنندراج ). در یتیم . یتیمه . گوهر یکتا. دانه ٔ دری تابان و بزرگ :
ماند به سینه و دم طاووس شاخ گل
چون مشک و دردانه درو بر پراکنی .
منوچهری .
دردانه ٔ عقد عنبرینت
لؤلؤ ز دو چشم من گشوده .
خاقانی .
چو در دریا فتادی از کرانه
مکن تعجیل کآن دردانه گردد.
عطار.
مطلع برج سعادت فلک اختر سعد
بحر دردانه ٔ شاهی صدف گوهرزای .
سعدی .
صدف را که بینی ز دردانه پر
نه آن قدر دارد که یکدانه در.
سعدی .
سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی
در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی .
سعدی .
عشق دردانه ست من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آنجا تا کجا سر برکنم .
حافظ.
دردانه ها اگرچه پراکنده هم نکوست
اما کجا به گوهر منظوم می رسد.
؟ (امثال و حکم ).
- دردانه سنج ؛ آنکه دردانه را صرافی کند و بسنجد :
ای درّ برگزیده که غواص کرده ای
در بحر فکر، خاطر دردانه سنج را.
خاقانی .
- دردانه ٔ نار ؛ قطره ای از خون . (ناظم الاطباء).
|| مجازاً، فرزند عزیز. طفل نیکوشمایل . (لغت محلی شوشتر - خطی ). نیازی . گرامی :
خاک را جای عروسی است که دردانه در اوست
نونوش عقد عروسانه ببر بربندیم .
خاقانی .
سیاست بین که می کردند ازین پیش
نه با بیگانه با دردانه ٔ خویش .
نظامی .
- دردانه ٔ حسن کبابی ؛ در تداول ، بچه ٔ لوس .
- عزیزدردانه ؛ بچه ٔ سخت عزیز. بچه ٔ لوس .
|| کنایه از معشوق . (لغت محلی شوشتر - خطی ). || سوگلی و عزیز. (ناظم الاطباء). محبوب . بسیار عزیز و بیهمتا :
نیست مستی که مرا جانب میخانه برد
جانب ساقی گلچهره ٔ دردانه برد.
مولوی .
سوی منزلها دوید و بانگ داشت
که ، که بر دردانه ام غارت گماشت ؟
مولوی .
وه که دردانه ای چنین نازک
در شب تار سفتنم هوس است .
حافظ.
|| مروارید سوده که از صافی یا پرویزن بسیار چشمه ریزی رد می کردند و با سرمه برای جلای چشم بکار می بردند. (مثنوی چ نیکلسن ). پزشکان و داروسازان قدیم مروارید ناسفته و دیگر جواهرات را سائیده ، در سرمه داخل می کرده اند و این نوع سرمه را کحل الجواهر نامند و استعمال مروارید در اقسام سرمه که داروسازان قدیم آنها را کحال گویند، مرسوم بوده است . (فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ) :
گرچه دردانه به هاون کوفتند
نور چشم و دل شد و دفع گزند.
مولوی .
... ادامه
646 | 0
مترادف: 1- در، مرواريد 2- سوگلي، عزيز، عزيزكرده، نازدانه، نورچشم 3- فريد، يكتا، يكدانه 4- لوس، ننر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی. فارسی]
مختصات: (کن .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: dordAne
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 264
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
painful
ترکی
acı verici
فرانسوی
douloureux
آلمانی
schmerzlich
اسپانیایی
doloroso
ایتالیایی
doloroso
عربی
ألم | الم , وجع , حزن , عناء , أسى , عقوبة , جهد , أزعج , أمض , عض , كبد , عانى , كابد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دردانه" در زبان فارسی به معنای فردی یا چیزی است که بسیار مورد محبت و توجه قرار گرفته و به نوعی گرانبها و ارزشمند است. این واژه معمولاً به عنوان اصطلاحی محبت‌آمیز برای توصیف افراد به کار می‌رود، به ویژه برای فرزندان یا عزیزان.

قواعد و نکات نگارشی:

  1. ادغام: "دردانه" ترکیبی از دو واژه "درد" و "دانه" است، که در ترکیب معنایی خاص و زیبا را ایجاد می‌کند.

  2. نحوه نوشتار: این واژه باید به صورت پیوسته "دردانه" نوشته شود و جدا نوشتن آن نادرست است.

  3. استفاده از علائم نگارشی:

    • اگر "دردانه" در وسط جمله باشد، باید طبق قواعد جمله‌سازی و علائم نگارشی مانند ویرگول، خط تیره و... تصحیح شود.
    • در صورت نیاز به تاکید یا القای حس خاص، می‌توان از علامت‌های نگارشی مثل “ ” یا برای برجسته کردن واژه استفاده کرد.
  4. فرم‌های صرفی: "دردانه" به عنوان اسم خاص و عام قابل صرف نیست، اما می‌توان از آن بصورت وصفی استفاده کرد، مانند "دردانه‌ی من" یا "دردانه‌ی خانواده".

  5. تلفظ: تلفظ صحیح این واژه به صورت "dardāne" است و باید در گفتار به درستی بیان شود.

  6. نکات معنایی: به دلیل بار معنایی محبت و ارزشمندی که این واژه دارد، در متون ادبی و شعرهای عاشقانه یا عاطفی کاربرد بسیاری دارد.

  7. جایگاه در جملات: کلمه "دردانه" معمولاً در جملاتی به کار می‌رود که بیانگر عواطف عمیق نسبت به شخص یا شیء خاصی باشد.

با رعایت این نکات می‌توانیم از واژه "دردانه" به درستی در نگارش‌های خود استفاده کنیم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "دردانه" در جمله آورده شده است:

  1. او همیشه به عنوان دردانه خانواده شناخته می‌شد و توجه ویژه‌ای به او می‌شد.
  2. ایران‌منش، دردانه‌ی این سرزمین با فرهنگ غنی و تاریخ پرفراز و نشیبش می‌باشد.
  3. فرزند کوچک خانواده، دردانه‌ی دل همه‌ی اعضا بود و تمام توجه‌ها را به خود جلب می‌کرد.
  4. این گلدان زیبا، دردانه‌ی کلکسیون من است و همیشه در بهترین مکان خانه قرار دارد.
  5. دردانه‌ی او، موفقیت در تحصیل بود که همیشه بر روی آن تمرکز داشت.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید یا موضوع خاصی مد نظر دارید، لطفاً بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری