جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

dero[w]š
darwish  |

دروش

معنی: دروش . [ دِ رَوْ / رو ] (اِ) درفش . (جهانگیری ). افزار کفشدوزان و امثال آنها. (برهان ). موافق معانی درفش ، و این افصح است از درفش چه فاء در اصل لغت نیامده بلکه از استعمال متأخرین عجم است که با عرب آمیخته اند. (آنندراج ) (انجمن آرا). || آلت سرتیزی که بدان گاو و خر رانند. (انجمن آرا) (آنندراج ) :
بس که از روزگار دیده دروش
نه دم او بجای مانده نه گوش .
جامی (از آنندراج ).
|| داغ ونشان را خوانند . (از برهان ) (از جهانگیری ). مرادف داغ . (آنندراج ) (انجمن آرا). جراحت و اثری که از داغ و یا آلت جارحه حاصل شده باشد. (ناظم الاطباء). داغ که نهند. داغی که بر تن مجرم کنند مقر آمدن را، یا عام است . نشان . (یادداشت مرحوم دهخدا). عاذور. (منتهی الارب ). سمة :
به موسمی که ستوران دروش و داغ کنند
ستوروار بر اعدا نهاده داغ و دروش .
سوزنی .
تأثیر عزم تست که هر سال گرخوهد
از تیغ آفتاب حمل را کند دروش .
سیف اسفرنگی .
تغدیر؛ دروش کردن چشم شتر را. (از منتهی الارب ).
- داغ و دروش ؛ داغ و درفش . رجوع به داغ دروش و داغ و دروش در ردیفهای خود شود.
|| علم روز جنگ . || فوطه ، که در روز جنگ بر بالای خود آهنین و دستار بندند. || روشنی . (برهان ). فروغ . || هرچیز درخشان . (ناظم الاطباء). و رجوع به درفش شود. || نرمه ٔ گوش . (ناظم الاطباء). || آنچه از گوش شتر و ستوران ببرند و آویخته گذارند. أقرط؛ تکه ٔ آویخته ٔ دروش . (منتهی الارب ). زَلَمة؛ نشان و دروش گوش بز. (منتهی الارب ). قرط؛ آویزان دروش گردیدن تکه . (از منتهی الارب ). قِرَطَة؛ آویزگی دروش گوش تکه . (منتهی الارب ).
... ادامه
298 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) ‹درفش› [قدیمی]
مختصات: (دِ رُ) (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 510
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
darwish
ترکی
droş
فرانسوی
droch
آلمانی
drosh
اسپانیایی
drosh
ایتالیایی
drosh
عربی
دارويش
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دروش" به معنی "درویش" است و در زبان فارسی به معنای فردی است که در پی زهد و ریاضت به زندگی ساده و بی‌ادعا روی می‌آورد. برای نوشتن و استفاده صحیح از این کلمه در متن‌های فارسی، می‌توان به موارد زیر توجه کرد:

  1. نحو و ساختار جمله:

    • در استفاده از "دروش" در جمله، می‌توان آن را به عنوان اسم خاص، صفت و یا در عبارات توصیفی به کار برد.
    • مثال: "او دروشی عاشق و معنوی است."
  2. پیوست‌ها و صرف کلمه:

    • در فارسی، ممکن است این کلمه به صورت‌های مختلف صرف شود:
      • دروش‌ها (جمع)
      • دروشی (صفت)
      • دروش بودن (فعل)
  3. استفاده درست در متن:

    • تلاش کنید برای نشان دادن معنای "درویش" در متن، به دیگر کلمات مرتبط با آن مانند "زهد" و "حکایت" نیز اشاره کنید تا مفهوم بهتر منتقل شود.
  4. نگارش صحیح:

    • املای "دروش" به همین صورت صحیح است و نباید با کلمات دیگر اشتباه گرفته شود.
  5. نشانه‌گذاری:
    • در متن‌هایی که "دروش" به کار می‌رود، از نشانه‌گذاری صحیح استفاده کنید. مثلاً، در جملات توصیفی یا نقل قول‌ها.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "دروش" در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. دروش یک نوع گیاه دارویی است که در طب سنتی به منظور درمان برخی بیماری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  2. با گذشت زمان، دروش به عنوان یک عنصر مهم در فرهنگ و آداب محلی شناخته شده است.
  3. دروش در مناطق کوهستانی به وفور یافت می‌شود و مردم محلی از آن برای تهیه چای استفاده می‌کنند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری