جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'āf
Fie!  |

آف

معنی: آف . (اِ) آهوی تاتار. آهوی چین . آهوی ختن . آهوی خطا. آهوی مشک . آهوی مشکین . غزال المسک . || مِهر. خور. شمس .
393 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: ( اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'Af
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 81
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
Fie! | off
ترکی
kapalı
فرانسوی
désactivé
آلمانی
aus
اسپانیایی
apagado
ایتالیایی
spento
عربی
fie
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "آف" در زبان فارسی به معنای «نظارت» یا «پاسداری» است و در بعضی از متون به عنوان یک پیشوند یا پسوند نیز به کار می‌رود. این کلمه در متون ادبی و روزمره استفاده می‌شود، اما نیاز به استفاده صحیح و رعایت قواعد نگارشی دارد:

  1. استفاده صحیح: در متن‌هایی که نیاز به اشاره به مفهوم خاصی دارند، باید مطمئن شد که "آف" به درستی و در جای مناسب استفاده شده است.

  2. جداسازی: کلمه "آف" را باید از کلمات دیگر جدا نوشت، مگر اینکه در ترکیب با کلمه‌ای دیگر استفاده شود.

  3. قواعد املایی: اطمینان حاصل کنید که کلمه صحیح نوشته شود. نوشتن "آف" با حروف صحیح و بدون اشتباهات املایی الزامی است.

  4. نکات زبانی: توجه داشته باشید که استفاده از این کلمه در متون غیررسمی یا محاوره‌ای ممکن است متفاوت باشد.

اگر در مورد کاربرد خاصی از "آف" سوال دارید یا به مثال‌هایی نیاز دارید، بفرمایید تا کمک بیشتری کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال از کلمه "آف" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. من ساعت ۷ صبح از خواب بیدار شدم و چراغ را خاموش کردم و بقیه روز را آف گرفتم.
  2. وقتی باران شروع به بارش کرد، او سریعاً چترش را باز کرد تا از خیس شدن جلوگیری کند و گفت: "این باران تمام روز آف است!"
  3. من روز شنبه تصمیم گرفتم که روز را به خودم اختصاص دهم و به تمام کارهایم یک روز آف بدهم.
  4. او به دوستش گفت: "دوست داری این جمعه با هم آف برویم و کمی وقت بگذرانیم؟"
  5. بعد از هفته‌ای پر از کار و استرس، نیاز داشتم که یک روز کامل آف داشته باشم و به استراحت بپردازم.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی دارید، بفرمایید!


واژگان مرتبط: اف، تف، اه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری