جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hand stretch  |

دست دراز کردن

معنی: دست دراز کردن . [ دَ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کشیده و ممتد کردن دست . منبسط ساختن دست :
کند خواجه بر بستر جانگداز
یکی دست کوتاه و دیگر دراز.
سعدی .
که دستی به جود و کرم کن دراز
دگر دست کوته کن از ظلم و آز.
سعدی .
|| کشیدن دست برای گرفتن چیزی یا نشان دادن جایی . دست به سمت یا بسوی یا بجانب یا بطرف کسی یا چیزی دراز کردن . پیش آوردن دست برای گرفتن چیزی یا کسی :
زآنگه که عشق دست تطاول دراز کرد
معلوم شد که عقل ندارد کفایتی .
سعدی .
دست تطاول بمال رعیت دراز کرده بود. (گلستان سعدی ).
چشمت به سعی فتنه در غمزه بازکرد
زلفت بظلم دست تطاول دراز کرد.
کمال خجند (از آنندراج ).
بقدح دست مکن پیش خم باده دراز
تا بود مهر ز مه نور گرفتن ستم است .
صائب (از آنندراج ).
- دست به چیزی درازکردن ؛ از آن برگرفتن . پاره ای از آن برداشتن :
چو هنگام حاجت رسیدی فراز
بآن درجها دست کردی دراز.
نظامی .
- دست پیش کسی یا به جائی دراز کردن ؛ کنایه از گدائی و دریوزگی کردن . (آنندراج ). به کدیه چیزی خواستن . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
چو کوتاه شد دستش از عز و ناز
کند دست خواهش به درها دراز.
سعدی .
هم اینجا کنم دست خواهش دراز
که دانم نگردم تهیدست باز.
سعدی .
از برای جوی سیم دست پیش هر لئیم دراز میکنی . (گلستان سعدی ).
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش .
صائب .
از بهر بوی دوست دو عالم گر آن پرست
دستی دراز پیش صبائی نکرده ایم .
مسیح کاشی (از آنندراج ).
|| دست به دعا داشتن . || منع کردن . (آنندراج ). دست پیش کسی داشتن . || تاختن بر کسی . حمله بردن بر کسی : دندانی باید نمود تا... بدانند که خوارزم شاه خفته نیست و زودزود دست بوی دراز نتوان کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 337). || دست یافتن بر چیزی . (از آنندراج ). || دست زدن . شروع کردن . دست یازیدن . دست بردن . اقدام کردن :
بدین نامه من دست کردم دراز
بنام شهنشاه گردن فراز.
فردوسی .
بدین نامه چون دست کردم دراز
یکی مهتری بود گردن فراز.
فردوسی .
... ادامه
905 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 950
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
hand stretch
عربی
تمتد اليد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

عبارت "دست دراز کردن" در فارسی به معنای درخواست کمک یا طلب چیزی از دیگران است. برای نگارش صحیح این عبارت و استفاده از آن در جملات، می‌توان به نکات زیر توجه کرد:

  1. تعریف و مفهوم:

    • "دست دراز کردن" به معنای طلب کردن، توقع داشتن یا درخواست از دیگران است.
  2. نحوه نگارش:

    • در نگارش این عبارت، دقت کنید که هر دو کلمه "دست" و "دراز" با یکدیگر ترکیب شوند و به صورت صحیح و ساده بیان شوند. از علامت‌گذاری و نشانه‌گذاری مناسب استفاده کنید.
  3. قاعده‌های نگارشی:

    • نگارش درست: "دست دراز کردن" (فاصله بین "دست" و "دراز" وجود دارد).
    • استفاده صحیح از فعل: "من دستم را دراز کردم تا از او کمک بگیرم."
    • توجه به ساختار جمله: "او همیشه دستش را دراز می‌کند وقتی چیزی نیاز دارد."
  4. نقش در جملات:

    • می‌تواند به عنوان فعل مستقل در جملات استفاده شود: "او در کلاس دستش را دراز کرد تا سوالی بپرسد."
    • یا می‌تواند به عنوان یک عبارت استعارهای به کار رود: "ما باید دست‌مان را دراز کنیم و از دیگران کمک بخواهیم."
  5. جملات نمونه:
    • "وقتی نیاز به کمک داری، باید دستت را دراز کنی."
    • "او هیچ‌گاه از دراز کردن دستش ابا ندارد."

با رعایت این نکات، می‌توانید از عبارت "دست دراز کردن" به درستی در مکالمات و نوشتار خود استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری