جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دسم . [ دَ ] (ع مص ) سربند بستن شیشه را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بند کردن در را. (از منتهی الارب ). بستن در را. (از اقرب الموارد). || داخل کردن در جراحت چیزی را که بند کند آنرا. (از منتهی الارب ). فتیله قرار دادن در داخل جراحت . (از اقرب الموارد). گوش و جراحت و جز آن بیاکندن از بهر بستن . (تاج المصادر بیهقی ). بند کردن گوش و جراحت و داخل کردن در آن چیزی که بند کند آنرا. (آنندراج ). || ناپدید شدن اثر. || اندک تر کردن باران زمین را. || قطران مالیدن شتر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آرمیدن بازن . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). dead الميت، متوفى، المرحوم، ممات، ميت، موتاني، فاقد للحي، علي طول، مفلس تماما، مستو تماما
الميت|متوفى , المرحوم , ممات , ميت , موتاني , فاقد للحي , علي طول , مفلس تماما , مستو تماما
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "دسم" به طور خاص در زبان فارسی شناخته شده نیست و ممکن است که یک اشتباه تایپی یا محاورهای باشد. در صورتی که منظورتان کلمهای دیگر، مانند "دست" یا "دستم" باشد، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم. در غیر این صورت، اگر سوال خاصی درباره قواعد فارسی و نگارشی دارید، خوشحال میشوم که پاسخ دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
دسم من امروز در باغچه فعال بود و گیاهان را آبیاری کردم.
معلم دسم برای ما یک داستان جالب تعریف کرد که همه را به خنده انداخت.
هنگام صرف غذا، دسم خانوادهای دور هم جمع شدند و لحظات شیرینی را سپری کردند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر