جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دهش . [ دَ / دِ هَِ ] (اِمص ) از ده (ماده ٔ مضارع دادن ، به معنی بخشیدن به اضافه ٔ شین اسم مصدری ) جود. هبه . سخا.بذل . رادی . بخشندگی . جوانمردی . عارفه . معروف . (یادداشت مؤلف ). همت و بخشش و عطا و کرم و سخاوت . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از لغت محلی شوشتر). سخاوت . (ازغیاث ). بخشش . (شرفنامه ٔ منیری ). جود و سخا. (انجمن آرا) (آنندراج ). عطا دادن . (از اوبهی ). نافلة. نوفل .نزل . شکم . شُکمی ̍. قَسم . نَدی ̍. لهیة. عُرف . عُرُف .منحة. هن . طلف . مرن . نال . نَولَة. نولَة. رفد. نوه .نوال . موهبة. جدا. کسعة. (منتهی الارب ) : با دهش دست و دین و داد همی باش میر همی باش و میرزاد همی باش . منوچهری . مدان به ز دانش یکی خواسته که ناید همی از دهش کاسته . اسدی . به هر نیکیش دار سیصدسپاس هم اندک دهش زو فراوان شناس . اسدی . به همت چون دریا در دهش از کاهش نیندیشد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 15). مقصودم از این حکایت آن است کاحسان و دهش حصار جان است . نظامی . دهش کز نظرها نهانی بود حصار بد آسمانی بود. نظامی . - داد و دهش ؛ عطا و بخشش . کرم و سخاوت . (یادداشت مؤلف ) : جهان از بدان پاک بی خوکنیم به داد و دهش کشوری نو کنیم . فردوسی . به داد و دهش گیتی آباد دار دل زیردستان خود شاد دار. فردوسی . به داد و دهش جوی حشمت که مرد بدین دو تواند شدن محتشم . ناصرخسرو. به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی . سعدی . - دهش کاست ؛ آنکه ازحق کم گذارد. آنکه تمام ندهد. (یادداشت مؤلف ) : کسی کو دهش کاست باشد بکار بپوشد همی فره ٔ شهریار. فردوسی . || عطا. عطیه . صله . بذل و بخشش . (یادداشت مؤلف ). صدقه . (دهار). بخشش و عطا. (انجمن آرا)(آنندراج ). عطاء. عطا. عطیة. (منتهی الارب ) : همان رسم پدر بر جای می داشت دهش بردست و دین بر پای می داشت . نظامی . || سرنوشت . تقدیر. قضا. (یادداشت مؤلف ). احسان، انعام، بخشش، بخشندگي، بذل، داد، عطا، موهبت، هبه donation,give,liberality,largess,munificence هبة، منحة، عطاء منحة terör la terreur terror terror terrore
کلمه "دهش" در زبان فارسی به معنای بخشیدن یا عطا کردن است و از ریشه "ده" به معنای دادن مشتق شده است. در نوشتن و استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر مهم است:
استفاده صحیح در جملات: "دهش" معمولاً در جملاتی که نیاز به بیان عمل بخشیدن یا اعطا کردن دارند، به کار میرود. به عنوان مثال: "او از تجربهاش برای دهش به دیگران استفاده کرد."
وجه و زمان فعل: در جملهسازی با "دهش" باید به زمان و وجه فعل توجه کرد. این کلمه معمولاً در ساختارهای خبری و امری استفاده میشود.
نکات نگارشی:
توجه به نقطهگذاری: اگر "دهش" در وسط جمله است، باید پس از آن نقطهگذاری صحیح صورت گیرد.
استفاده از علامتهای نگارشی مناسب در جملات.
استفاده از مترادفها: بسته به context، میتوان از مترادفهای "بخشیدن"، "اعطا کردن" و "هدیه دادن" به جای "دهش" استفاده کرد.
توجه به جملات توصیفی: در جملات توصیفی که از "دهش" استفاده میشود، باید به وضوح رابطه بین "دهش" و دیگر اجزای جمله مشخص باشد.
با رعایت این قواعد و نکات، میتوان به طور مؤثری از کلمه "دهش" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کلمه "دهش" به معنای شگفتی یا حیرت است. در اینجا چند مثال از جملههایی که این کلمه در آنها به کار رفته است، آورده شده است:
وقتی او خبر پیروزی تیم محبوبش را شنید، از شادی و دهش زبانش بند آمد.
نمایش هنرهای معاصر آنقدر زیبا و منحصر به فرد بود که همه حاضران در سالن به دهش افتادند.
او به خاطر دهش و شگفتی که در چهرهاش نقش بسته بود، نتوانست جملاتش را به درستی ادا کند.
این منظره طبیعی آنقدر خیرهکننده بود که هر کس که آن را میدید، دچار دهش میشد.
در هنگام دیدن آثار استاد، دهش و تحسین همگان فضای گالری را پر کرده بود.
اگر سوال دیگری دارید یا به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر