جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دهن . [ دُ ] (ع اِ) روغن . ج ، دِهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). روغن خواه از نباتات و خواه از حیوانات و حبوبات باشد. (غیاث ). این کلمه از عربی به یونانی رفته نه برعکس . (از نشوءاللغة صص 78 - 75). به عرف اطبا چربی است که از اشیاء و به طرق مخصوصه حاصل شود و روغن حبوب و آنچه از گلها و شکوفه ها و غیر آن گیرند. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) : برخاک او ز مشک شب و دهن آفتاب دست زمانه غالیه سای اندر آمده . خاقانی . - دهن عسلی (یا دهن العسلی ) ؛ اومالی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (اختیارات بدیعی ). عسل داود. دهن شجرة تدمریه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود. - دهن مصری ؛ روغن بلسان را گویند. (آنندراج ) (از غیاث ): بلی ناقد مشک یا دهن مصری بجز سیر یا گندنایی نیابی . خاقانی . || به اصطلاح اکسیریان زیبق است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). جیوه . رجوع به زیبق و جیوه شود. چربي، روغن، زيت mouth فم، مصب، فوهة، تكشيرة، فم الحيوان، تعبير، ناطق بلسان، فتحة الوعاء، كشرة، شىء يشبه الفم، عبر، تكلم، تناول طعاما، لحس، قلب شفتيه ازدراء ا ağız bouche mund boca bocca
فم|مصب , فوهة , تكشيرة , فم الحيوان , تعبير , ناطق بلسان , فتحة الوعاء , كشرة , شىء يشبه الفم , عبر , تكلم , تناول طعاما , لحس , قلب شفتيه ازدراء ا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "دهن" در زبان فارسی به معنای دهان و به عنوان یکی از اعضای بدن به کار میرود. قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه شامل موارد زیر است:
استفاده درست: "دهن" به معنای دهان است و در متون ادبی، علمی و روزمره به کار میرود.
جمع و مفرد: جمع کلمه "دهن" به صورت "دهانها" و "دهنها" نوشته میشود.
استفاده در ترکیبات: این کلمه میتواند در ترکیبهای مختلف به کار برود، مانند "دهنسوز" یا "دهندار".
علامت تمایز: هنگامی که از "دهن" در جمله استفاده میشود، باید به دقت توجه کرد که از سایر معانی مشابه (مانند "زبان" یا "فک") تمایز داده شود.
نگارش درست: این کلمه همچون سایر کلمات فارسی، باید با رعایت قواعد املایی و نگارشی نوشته شود. برای مثال از نوشتن "دهان" به جای "دهن" در موقعیتهای غیررسمی خودداری کنید مگر اینکه در محاوره باشد.
معناشناسی و کاربرد: در نظر داشته باشید که "دهن" در بعضی از اصطلاحات و عبارات عامیانه ممکن است معانی متفاوتی پیدا کند، بنابراین لازم است در کاربرد آن دقت کافی شود.
اگر سوال خاصی درباره نحوه استفاده یا قواعد مربوط به "دهن" دارید، خوشحال میشوم که بیشتر توضیح دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "دهن" در جمله آورده شده است:
دهن من از بوی خوش غذا پر شده بود.
او با یک خنده بزرگ، دهنش را باز کرد و داستان جالبی را گفت.
بعد از مسواک زدن، احساس کردم دهنم تمیزتر شده است.
بچهها همیشه در حال بازی بودند و دهنشان پر از آبنبات بود.
این دارو باعث میشود که دهنم خشک شود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا بخواهید جملات خاصتری داشته باشید، بفرمایید!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر