جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دوسر. [ دُ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) هر چیز که دارای دو سر باشد. (ناظم الاطباء). که دو رأس داشته باشد. ذوالرأسین . (یادداشت مؤلف ). - دوسر دهلیز ؛ چهارعنصر. (ناظم الاطباء) (از برهان ). - || حواس پنجگانه . (ناظم الاطباء) (از برهان ). - دوسر قندیل ؛ کنایه از هفت سیاره . (از ناظم الاطباء) (از برهان ). - || هر ستاره ٔ روشن . || فلک . (ناظم الاطباء) (از برهان ). - ترازوی دوسر ؛ ترازوی دوکفه . ترازو که دو کفه دارد : کآسمان را ترازوی دوسر است در یکی سنگ و دیگری گهر است . نظامی . - مار دوسر ؛ ماری که دارای دو رأس باشد : عجب تر آنکه ملک را چنین همی گفتند که اندرین ره مار دوسر بود بیمر. فرخی . || دو نفر. دو تن ؛ دو سر عایله . || که دو نوک دارد. که دارای دو نوک است . که دو انتها دارد: چوب دوسر. ذات خلفین . (از یادداشت مؤلف ). - چوب دوسر طلا ؛آنکه در پیش دو طرف دعوی یا دو خصم منفور و مکروه است . از اینجا رانده از آنجا مانده . (از یادداشت مؤلف ). - دوسر خشت یا خشت دوسر ؛ نیزه ٔ کوتاه که دو سر دارد. نیزه ٔ دوسر : سواری بغرید از پیش صف برون زد دوسر خشتی از کین به کف . اسدی . خروشید کآن ترک پرخاشخر که خشتش دوسر بد کله چارپر. اسدی . || دوطرف . دوسوی . دوجانب || دارای دوسو. که دوسو دارد. || که دارای دو لبه باشد. دولبه . دودمه . چنانکه شمشیر یا تبر دوسر. (از یادداشت مؤلف ). || دو قسمت مخالف . ابتدا و انتها. قطب مثبت و منفی . خرید و فروش . - دوسرسود ؛ سود دوجانبه . هم در خرید و هم در فروش بافایده . (یادداشت مؤلف ) : تا تن به غم عشق تو نابود شده ست تن تار بلا و رنج را پود شده ست در عشق تو مایه ٔ دوسرسود شده ست زآن چون آتش دلم همه دود شده ست . ابوالفرج رونی (از براهین العجم ). || دورنگ . دوروی . دوزبان . کنایه از منافق که ظاهرش خوب و باطنش چنان نباشد. (آنندراج ). - دو سر شدن ؛ دورو و دورنگ شدن . مزور و منافق بودن : خود در جهان که با تو دوسر شد چو ریسمان کاکنون همه جهان نه برو چشم سوزن است . انوری (از آنندراج ). double,double entendre,double-header مزدوج، مضاعف، مخادع، منافق، ضاعف، حنى، طوى، تثنى، التف، صرف، إنعطف فجأة، التوى، كسر، على نحو مضاعف، علي نحو مضاعف، نسخة مطابقة، ضعف أضعاف، إنعطاف مفاجئ iki deux zwei dos due
مزدوج|مضاعف , مخادع , منافق , ضاعف , حنى , طوى , تثنى , التف , صرف , إنعطف فجأة , التوى , كسر , على نحو مضاعف , علي نحو مضاعف , نسخة مطابقة , ضعف أضعاف , إنعطاف مفاجئ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "دوسر" در زبان فارسی به ترکیب دو واژه "دو" و "سر" اشاره دارد و به معنی دو طرف یا دو سر یک چیز است. در نکات نگارشی و قواعد فارسی مربوط به این واژه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نوشتار صحیح: کلمه "دوسر" به صورت پیوسته نوشته میشود و به هیچ عنوان نباید به صورت "دو سر" جدا نوشته شود.
نقش واژه: "دوسر" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به اشیاء یا افراد نسبت داده شود. مثلاً در عبارات "مربای دوسر" یا "دستگاه دوسر".
صرف و عمر: این کلمه صرف نمیشود و به شکل ثابت "دوسر" باقی میماند.
همنشینی واژگان: این کلمه معمولاً با اسمهایی که توصیف میکند، به کار میرود و در جملات مختلف جابهجا میشود.
تلفظ: لحن و تأکید در تلفظ این کلمه بسیار مهم است. معمولاً تأکید بر روی بخش اول (دو) است.
در صورت احتیاج به اطلاعات بیشتر در مورد کاربرد "دوسر" در جملات یا متون خاص، میتوانید بپرسید!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در ادامه چند مثال برای کلمه "دوسر" در جمله آورده شده است:
برای تهیه سالاد، به دو نوع سبزی دوسر نیاز داریم.
این کتاب دارای دوسر مطالب بسیار جالب و آموزنده است.
در هنگام تهیه غذا، سعی کنید از مواد اولیه دوسر استفاده کنید تا طعم بهتری پیدا کند.
او دوستی دوسر با تمام اعضای خانواده دارد و همیشه در کنارشان است.
برای انجام پروژه، نیاز به دوسر تحقیقات در این زمینه داشتیم.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!