جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

doval
bowls  |

دول

معنی: دول . (ع اِ) لغتی است در دلو. (از مهذب الاسماء). آبکش . لغتی است در دلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دولاب . (شرفنامه ٔ منیری ). مقلوب دلو و به همان معنی است . (انجمن آرا) (آنندراج ). دلو. ظرفی که نوعاً از پوست حیوانات سازند و بدان آب از چاه می کشند. دلو آب کش . (ناظم الاطباء). دلو آبکشی و آبخوری . (لغت محلی شوشتر) (از برهان ) (از غیاث ) (از فرهنگ جهانگیری ). ظرف فلزی یا چرمی کشیدن آب از چاه را و خرد آن دلوچه یا دولچه است . (یادداشت مؤلف ) :
دل مخوان ای پسر که دول بود
آنکه در چاه خلق گول بود.
اوحدی .
- امثال :
اگر تو دولی من بند دولم ، یعنی من از تو برترم . من از تو گربزترم . (یادداشت مؤلف ).
حالا دیگر این دول را بگیر . نظیر، خر بیار و معرکه سوار کن . (از یادداشت مؤلف ).
|| (مأخوذ از تازی ) ظرفی که در آن شیر می دوشند. (ناظم الاطباء). شیردوش . || سبو. (ناظم الاطباء). || تیر کشتی . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). چوب وسط کشتی که بر آن شراع بندند و دکل نیز گویند. (لغت محلی شوشتر). ستون کشتی که دو ستون دارد و آن را دودولی خوانند و اگر سه ستون دارد سه دولی نامند. (ازانجمن آرا) (از آنندراج ) :
دول کشتی بر فلک گه سود سر
گه نهان می گشت در موج خطر.
سراج الدین راجی .
|| کیسه و خریطه . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). خریطه باشد که بر میان بندند و آن را دول میان خوانند. (برهان ) (ازغیاث ) (از فرهنگ جهانگیری ). || ریسمان و هرچیز که سست شود و آویخته گردد. (لغت محلی شوشتر). || (ص ) حیز. هیز. مخنث . بغا. (از لغت فرس اسدی ) (یادداشت مؤلف ) :
جاف جاف است و شوخگین و سترگ
زنده مگذار دول را زنهار.
منجیک .
شعر بی رنگ ولیکن شعرا رنگ برنگ
همه چون دول دوان و همه شنگند و مشنگ .
قریعالدهر.
آن تویی کور و تویی لوچ و تویی کوچ و بلوچ
آن تویی دول و تویی گول و تویی پای تو لنگ .
لبیبی .
باز در روزگار دولت ما
همه مأبون شدند و دول و لئیم .
سنایی .
کرده از عقل زلف مرغولان
بهر دولی و فتنه ٔ دولان .
سنایی .
همگنان عمر من خوهند و تو دول
گور من خواهی و جنازه ٔ من .
سوزنی .
بس کس که ز تیر مژه ٔ تو دل او خست
آن خواست که تا یابدت ای دول کماندار.
سوزنی .
بدان که گفت پیمبر حیا ز ایمان است
ندارد ایمان آن دول بی حیا و میا.
سوزنی .
اسعد دول این سخن ندارد باور
تا سپس عید خدمتی بنمایم .
سوزنی .
از قاضی احمد به ادب کردن آن دول
نوبت به دگر ماند و دگر ماند و دگر ماند.
سوزنی .
از بهر خدای را سبویی می
بفرست بدست این فرستاده
ور نفرستی بماندم اندر غم
وین دول غلام جست ناگاده .
انوری (از آنندراج ).
|| مرد حیله باز و غدار و بی شرم و بی حیا و سفله و دون و فرومایه و بدسرشت . (ناظم الاطباء) (از برهان ). مکار و بیحیا. (از غیاث ) (از جهانگیری ). مرد سفله . (شرفنامه ٔ منیری ) :
گاو چون معذور نبود در فضول
صاحب گاو از چه معذور است و دول .
مولوی .
- خردول ؛ بی حیای نادان و احمق :
خردول و خربغایی نی عقل و نی خرد
اندر سرت بخردلة او بخربقه .
سوزنی .
... ادامه
736 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمعِ دَولَة]
مختصات: (دُ وَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: doval
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 40
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
bowls
ترکی
dol
فرانسوی
dol
آلمانی
dol
اسپانیایی
dol
ایتالیایی
dol
عربی
كرة خشبية | الطاسات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دول" در زبان فارسی به معنای "دولت" یا "حکومت" می‌تواند به کار رود و همچنین به معنای "طیف" یا "گروه" نیز استفاده می‌شود. در فاز نگارش و قواعد کلی مرتبط با این کلمه، نکات زیر مطرح می‌شوند:

  1. تطابق فاعل و فعل: در جملاتی که "دول" به عنوان فاعل استفاده می‌شود، فعل باید با آن هم‌خوانی داشته باشد. به عنوان مثال: "دول در حال بررسی مشکلات اقتصادی است."

  2. نوشتن با دقت: کلمه "دول" باید به درستی نوشته شود و از اشتباهات تایپی دور بماند.

  3. استفاده از زبان مناسب: در متون رسمی و علمی، بهتر است از "دولت" به جای "دول" استفاده شود، مگر در مواردی که کاربرد خاصی داشته باشد.

  4. نقش‌های مختلف: "دول" می‌تواند به عنوان اسم، فاعل، مفعول و ... در جملات به کار رود و بنابراین با توجه به جایگاه آن در جمله، ساختار جمله را باید به درستی تنظیم کرد.

  5. مجاورتی: در نگارش‌های رسمی بهتر است با واژه‌هایی مانند "دولت" و "حکومت" به وضوح تفکیک شود کلیدواژه‌ها و مفاهیم مرتبط با "دول".

لطفاً اگر سوال خاصی در ارتباط با این کلمه دارید، مطرح کنید تا بتوانم بیشتر کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در زیر چند مثال برای کلمه "دول" آورده شده است:

  1. انتخاب دول جدید می‌تواند تاثیر زیادی بر سیاست‌های اقتصادی کشور داشته باشد.
  2. در جلسه امروز، اعضای دول پیشنهادات خود را برای بهبود وضعیت معیشتی مردم مطرح کردند.
  3. این تصمیم از سوی دول به منظور کاهش تنش‌های سیاسی اتخاذ شد.
  4. دول باید به مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه توجه کند.
  5. همکاری‌های بین‌المللی می‌تواند به تقویت موقعیت دول در عرصه جهانی کمک کند.

اگر سوال دیگری دارید یا به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری