جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

din
religion  |

دین

معنی: دین . [ دَ ] (ع اِ) وام که ادای آن را مدت معینی باشد یا عام است و آنکه ادایش را مدت معینی نباشد قرض نامند. (از لسان العرب ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اما متعارف در زمان ما، وام مؤجل ربوی است و قرض وام مؤجل بدون رباء است . (از اقرب الموارد). از نظر حقوقی تعهدی که شخص (مدیون ) به شخص دیگر (دائن ) دارد و آن ممکن است انجام خدمت ، پرداخت وجه ، یا تحویل کالایی باشد و اگر مدیون از انجام تعهد امتناع نماید دادگاه به تقاضای دائن حکم پرداخت تعهد یا جبران خسارت را از اموال مدیون صادر خواهد کرد. در نزد ملل قدیم مسأله ٔ عدم توانائی پرداخت دین با بردگی ارتباط داشت و در بسیاری موارد، مدیون یا بدهکار و خانواده اش را برای خدمت اجباری به دائن یا طلبکار میسپردند. در روم قدیم ، دراوایل بدهکار عاجز از ادای دین و پیش از فروختن او به بردگی مدت شصت روز به دائن میسپردند و در این مدت وی حق داشت هر رفتاری که بخواهد با او بکند با اولین شورش (494ق .م .) مردم روم این ترتیب تا حدی تعدیل شد. در فلسطین هر پنجاه سال یکبار (به یادبود سال تصرف کنعان ) بدهکاران یهود از دیون خود آزاد میشدند امروز بازداشت مدیون مجاز است ولی قوانین اغلب کشورها افلاس و اعسار بدهکار را موجب رهایی وی از بازداشت دانسته اند. (دائرة المعارف فارسی ). و در ایران نیز اخیراً این دستور بموقع اجرا درآمده است . || در اصطلاح فقها (شرعی ) مالی را گویند که از طریق عقد یا استهلاک یا قرض بر ذمه ٔ کسی واجب شده باشد. و نیز بر مثلی مقابل عین بکار رود. در تعریف اجاره نیز کلمه ٔ دین بکار رود. در تعریف اجاره نیز کلمه ٔ دین بدین معنی اراده شده است . دین حقیقة وصفی است در ذمه که عبارت است از اشتغال ذمه کسی بمالی واجب بسببی از اسباب و دین بر مال واجب مجازاً اطلاق میشود زیرا که دین مآلاً بسوی مال بازگشت کند سپس دین به اعتبار سقوط وعدم سقوط آن بر دو گونه است اول دین صحیح و آن دین ثابت و لازمی است که از ذمه ٔ شخص ساقط نمیشود مگر به اداء آن یا ابراء مانند قرض ، مهرزن ، دین استهلاک و امثال آن ؛ دوم دین غیرصحیح و آن دینی است که سقوطش از ذمه ٔ شخص به اداء یا ابراء نباشد بلکه سببهای دیگری باعث سقوط آن گردد مانند بدل کتابت چه سقوط آن بسبب تعجیز عبد مکاتب حاصل میگردد. آنگاه دین مطلقاً به اعتبار وجوب اداء یا عدم وجوب آن بر دو گونه است اول حال و آن دینی است که در هنگام درخواست دائن اداء آن واجب شود و آن را دین معجل نیز گویند دوم دین مؤجل و آن دینی است که اداء آن پیش از فرارسیدن مدت و انقضاء اجل واجب نباشد لکن اگر پیش از رسیدن مدت معین دین اداء شود صحیح است و اسقاط ذمه ٔ مدیون شده است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || هر شی ٔ غیر حاضر. ج ، أدین و دیون . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). هرچیز که حاضر و موجود نبود.(منتهی الارب ). || مرگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). موت ؛ رماه اﷲ بدینه . (از لسان العرب ).به مجاز بمعنی مرگ باشد چون مرگ دینی است که بر تمام افراد لازم آید یعنی هرگاه متقاضی آن آید آن را میگیرد. (از تاج العروس ). || در اصطلاح ریاضی «جبر و مقابله » هر عددی که منفی نباشد آن را مثبت و تام و زائد و مال گویند و اما آن عدد منفی را ناقص ودین خوانند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 172، 503).
... ادامه
937 | 0
مترادف: آيين، شرع، شريعت، كيش، كيش، مذهب، نحله
متضاد: طلب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [فرانسوی: dyne] (فیزیک)
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: deyn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 64
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
religion | faith , debt , liability , amount due
ترکی
din
فرانسوی
religion
آلمانی
religion
اسپانیایی
religión
ایتالیایی
religione
عربی
دين | ديانة , ترهب , طائفة , عبادة , يمان , دِين
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دین" در زبان فارسی به معنای نظام اندیشه‌ها و باورها، به ویژه در زمینه‌های مذهبی و اخلاقی، به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نوشتن با حرف کوچک: زمانی که "دین" به عنوان یک اسم عام و نه نام خاص به کار می‌رود، باید با حرف کوچک نوشته شود.

    • مثال: «دین اسلام در دنیا پیروانی دارد.»
  2. استفاده به عنوان اسم خاص: هنگامی که "دین" در اشاره به یک مذهب خاص به کار می‌رود، معمولاً به صورت پایتخت نوشته می‌شود.

    • مثال: «دین مسیحیت به مسائل اخلاقی توجه ویژه‌ای دارد.»
  3. ترکیب‌های لفظی: "دین" می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود و معانی مختلفی ایجاد کند.

    • مثال: دین‌داری، دین‌خوانی، دین‌شناسی.
  4. جمع‌سازی: در صورت نیاز به جمع‌بندی "دین"، معمولاً از "ادیان" استفاده می‌شود.

    • مثال: «ادیان مختلفی در جهان وجود دارد.»
  5. نقل قول و ارجاع: اگر در متن چند نقل قول یا ارجاع به متون و کتب مذهبی دارید، فراموش نکنید که به شیوه‌های استاندارد و معتبر استناد کنید.

  6. توجه به ساختار جملات: در جملات، به شیوه صحیح و منطقی از "دین" استفاده کنید تا معنای مورد نظر به خوبی انتقال یابد.
    • مثال: «دین من به من آموخت که احترام به دیگران را فراموش نکنم.»

با رعایت این قواعد، می‌توانید از کلمه "دین" به صورت صحیح و مؤثر در متون خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در زیر چند جمله با کلمه "دین" آورده‌ام:

  1. دین اسلام به اصول اخلاقی و معنوی بسیاری تأکید دارد.
  2. او به عنوان یک محقق، به بررسی تاریخچه دین‌های مختلف جهان پرداخته است.
  3. دین یکی از عوامل مهم در شکل‌دهی فرهنگ و سنت‌های یک جامعه است.
  4. هر فرد حق دارد که دین و مذهب خود را انتخاب کند و به آن پایبند باشد.
  5. در برخی کشورها، دین و سیاست به هم پیوند خورده‌اند و تأثیر متقابل دارند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز داشتید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری