جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rāfe'
ablative  |

رافع

معنی: رافع. [ ف ِ ] (ع ص ) بردارنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ) (دهار) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). بلندکننده . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) فرازنده . (یادداشت مؤلف ). || بردارنده و رساننده ٔ حدیث از آن حضرت (ص ). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): کل رافعة رفعت علینا من البلاغ ؛ ای کل نفس او جماعة مبلغة تبلغ عنا فلیبلغ الی حرمت المدینة. (حدیث ، از منتهی الارب ). || بلند: برق رافع؛برق بلند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از المنجد). || ناقة رافع؛ شتر ماده ٔ که فله برکشد برپستان . (منتهی الارب ). || پلیس مخفی ، از اینرو بدین نام نامیده شده است که خبر را به رئیس پلیس یا مقام و شخص دیگری گزارش میکند. ج ، رَفَعَة. (ازالمنجد). || رفعکننده . (فرهنگ نظام ). || دادخواه . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ). بردارنده ٔ قصه بر والی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قصه و حال خود پیش حاکم برنده . (منتخب اللغات )(آنندراج ) (غیاث اللغات ). رافع یا رافع قصه ، شاکی . عارض . دادخواه . متظلم . (یادداشت مؤلف ): طلب رافع قصه کرد و او را در مجلس بنشاند. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 94). || قاصد. (فرهنگ نظام ). کسی که پیغام میبرد و پیغام می آورد. (ناظم الاطباء). || قریب گرداننده . (ناظم الاطباء). || برفعکننده ٔ کلمه . (منتهی الارب ). در اصطلاح نحو برفع کننده ٔ کلمه . (ناظم الاطباء). حرکت پیش دهنده کلمه را. (آنندراج ). (غیاث اللغات ). و رجوع به مرفوعات شود. || نامی از نامهای خدای تعالی . (یادداشت مؤلف ). || (اِخ ) نام سی و پنج صحابی است رض . (منتهی الارب ). سی و پنج صحابه است رض و آنان عبارتند از: 1 - رافعبن بدیل ورقاء. 2 - رافع مولی بدیل بن ورقاء. 3 - رافعبن بشیر 4 - رافع مولی رسول اﷲ (ص ) 5 - رافعبن حارث 6 - رافعبن جعدبه 7 - رافعبن ابوالجعد 8- رافع حاری النبی (ص ) 9 - رافعبن ثابت 10 - رافعبن خدیج 11 - رافعبن زید 12 - رافعبن سعد 13 - رافع مولی سعد 14 - رافعبن سنان 15 - رافعبن سهل انصاری 16 - رافعبن سهل بن زید 17 - رافع ابن ظهیر 18 - رافع مولی عائشة 19 - رافعبن عمروبن مخدج 20 - رافعبن عمروبن هلال 21 - رافعبن عمیر 22 - رافعبن عمیرة 23 - رافعبن عنتره 24 - رافعبن عنجدة 25 - رافع مولی غزیة 26 - رافع القرظی 27 - رافعبن مالک 28 - رافعبن معبد 29 -رافعبن معلی بن لوذان 30 - رافعبن معلی ابوسعید 31 -رافعبن مکیث 32 - رافعبن نعمان 33 - رافعبن یزید ثقفی 34 - رافعبن یزید اوسی 35 - رافعبن رفاعة. (از تاج العروس ). که نام آنان بترتیب تهجی ذکر خواهد شد.
... ادامه
535 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (فِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: rAfe'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 351
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
ablative | resolver , soarer , religion
ترکی
rafe
فرانسوی
rafe
آلمانی
rafe
اسپانیایی
rafe
ایتالیایی
rafe
عربی
رافي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رافع" به معنای رفع‌کننده، برطرف‌کننده یا حل‌کننده است و در زبان فارسی به‌طور معمول به عنوان صفت به کار می‌رود. در استفاده از این کلمه و همچنین رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را می‌توان مد نظر قرار داد:

  1. استفاده به عنوان صفت: "رافع" معمولاً به عنوان صفت در کنار اسم‌ها به کار می‌رود. برای مثال: "مشکل رافع" یا "درد رافع".

  2. تطابق صفات: از نظر جملات فارسی، صفت باید با اسم به لحاظ جنس و تعداد تطابق داشته باشد. برای مثال: "مشکلات رافع" (در صورت جمع بودن اسم) و "راه‌حل رافع" (در صورت مفرد بودن اسم).

  3. به‌کاربردن درست در جملات: هنگام استفاده از کلمه "رافع"، باید توجه داشت که معانی آن در جمله به‌درستی بیان شود. به عنوان مثال:

    • "این دارو رافع دردهای مزمن است."
    • "او راه‌حلی رافع برای مشکلات ارائه داد."
  4. نکات نگارشی: در نگارش، باید توجه داشته باشید که "رافع" با فاصله و به درستی در جمله قرار گیرد و از نقطه‌گذاری مناسب استفاده شود.

  5. پیشوندها و پسوندها: این کلمه معمولاً به صورت مستقل به کار می‌رود، اما در صورت نیاز به استفاده از پسوندها مانند "-ی" می‌توان به آن اشکال جدیدی داد، مثل "رافعی".

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "رافع" به‌طور مؤثر و صحیح در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رافع" در جمله آورده‌ام:

  1. او همیشه به عنوان یک رافع مشکلات در جمع دوستانش شناخته می‌شود.
  2. این کتاب به عنوان یک رافع احساسات منفی در زندگی افراد مطرح شده است.
  3. مهارت‌های ارتباطی می‌توانند به عنوان یک رافع تنش در محیط کار عمل کنند.
  4. همکاری و همفکری میان اعضای تیم می‌تواند به عنوان یک رافع موانع در پروژه‌ها عمل کند.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سؤال دیگری دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: کاهنده، اازا، صیغه الت، مربوط به مفعول به یا مفعول عنه، برطرف کننده

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری