جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رانی . (حامص ) راندن . سوق دادن . روانه کردن . اما همیشه بصورت جزء دوم کلمه ٔ مرکب با کلمات مناسب ترکیب شود مانند: حکمرانی ، کشتیرانی ، کامرانی ، هوسرانی ، شهوترانی و غیره ؛ که عمل حکمران و کشتیران و... باشد. - اتوبوسرانی ؛ عمل اتوبوسران . راندن اتوبوس . هدایت کردن اتوبوس . - || فن راندن اتوبوس . فنون و قواعد راندن اتوبوس . - || مؤسسه ٔ حمل مسافر بوسیله ٔ اتوبوس . بنگاه مسافربری بااتوبوس . - اتومبیل رانی ؛ عمل اتومبیل ران . کار راننده ٔ اتومبیل . - || فن راندن اتومبیل . و رجوع به اتوبوس رانی و راندن اتومبیل و راندن اتوبوس در ذیل راندن ، در همین لغت نامه شود. || انجام دادن . بکار بستن . عمل کردن : - حکمرانی ؛ عمل حکمران . حکومت کردن . فرمانروایی . فرمان راندن . - شهوترانی ؛ عمل شهوتران . هوسرانی . انجام دادن کار از روی شهوت و هوی و هوس . بوالهوسی . - || زیاده روی کردن در امور جنسی . و رجوع به شهوت راندن در ذیل راندن و شهوت در همین لغت نامه شود. - عشرت رانی ؛عمل عشرت ران . خوشگذرانی . عیش رانی . و رجوع به عیشرانی و عشرت در همین لغت نامه شود. - عیش رانی ؛ عشرت رانی . با خوشی و عیش زندگی کردن . رجوع به عیش رانی و عیش راندن و عیش در همین لغت نامه شود. - کامرانی ؛ عمل کامران . کامیابی . کامگاری . شادکامی : چو بر بارگی کامرانیش داد بهم پهلوی پهلوانیش داد. سعدی . بشادی پی کامرانی گرفت . سعدی . خوشی و خرمی و کامرانی کسی خواهد که خواهانش تو باشی . فخرالدین عراقی . و رجوع به کام و ترکیبات آن شود. - کشتیرانی ؛ عمل کشتیران . || حمل کالا بوسیله ٔ کشتی . حمل مسافر با کشتی . - || فن راندن کشتی . و رجوع به کشتی راندن در ذیل راندن ، و نیز ماده ٔ کشتی رانی در همین لغت نامه شود. - ملکرانی ؛ حکومت . حکمرانی . فرمانروایی . سلطنت . فرمانفرمایی : از آن بهره ورتر در آفاق کیست که در ملکرانی بانصاف زیست . سعدی . و رجوع به ملک و ملکرانی شود. - هوسرانی ؛ شهوترانی . بوالهوسی . کارها از روی هوی و هوس کردن . ورجوع به ترکیبات مزبور در ردیف هر یک شود. || (ص نسبی ) منسوب و متعلق به ران و فخذ. (ناظم الاطباء). crural, rani ساق rani rani rani rani rani مربوط به ساق وران، فخذی، ران
کلمه "رانی" در زبان فارسی میتواند به عنوان یک پسوند و یا به عنوان یک اسم به کار برود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
کاربرد به عنوان اسم: "رانی" ممکن است به عنوان یک اسم خاص یا عمومی باشد. در این صورت، باید با رعایت قواعد خاص نگارشی نوشته شود؛ به عنوان مثال، اگر اسم خاصی است، حروف اول آن باید بزرگ نوشته شود.
پسوند: "رانی" به عنوان پسوند در کلماتی مثل "دورانی" و "رانی" به معنای "مربوط به" یا "دارای" به کار میرود. در این مورد، لازم است که کلمهای که "رانی" به آن افزوده میشود، با این پسوند به درستی هماهنگی داشته باشد و درست نوشته شود.
فاصلهگذاری: در زمان استفاده از "رانی" به عنوان پسوند، باید توجه داشت که باید به کلمه اصلی نزدیک باشد و هیچ فاصلهای بین آنها نباشد.
نقاطگذاری: اگر کلمه "رانی" در انتهای یک جمله یا عبارت بیاید، باید با رعایت قواعد نقطهگذاری، اصول نگارشی مانند گذاشتن نقطه یا ویرگول بعد از آن رعایت شود.
تایپ صحیح: لازم است که کلمه "رانی" به درستی تایپ شود و از لحاظ دیکته و حروف عربی یا فارسی اشتباه تایپ نشود.
اگر سوال خاصتری در مورد کاربرد یا نگارش این کلمه دارید، خوشحال میشوم بیشتر راهنمایی کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "رانی" در جمله آورده شده است:
در روزهای گرم تابستان، نوشیدن آب رانی بسیار تازه و خوشایند است.
او یک پیراهن رانی خنک برای مهمانی انتخاب کرد.
هنگام باران، هوای رانی باعث میشود همه چیز تازه و شاداب به نظر برسد.
بچهها در باغ بازی کردند و بعد از باران، روی چمن رانی دویدند.
حمایت از طبیعت به حفاظت از مناطق رانی و سالم کمک میکند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مدنظر شماست، لطفاً بفرمایید.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر