راه پیمودن
licenseمعنی کلمه راه پیمودن
معنی واژه راه پیمودن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | مشية، سير، سلوك، نزهة على الأقدام، أدنى درجات السرعة، طريق الحارس، مرتبة إجتماعية، دنيا، عالم، حرفة، مشى، تنزه، ظهر، اجتاز | ||
واژه | راه پیمودن | ||
معادل ابجد | 318 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی راه پیمودن | ||
پخش صوت |
راه پیمودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) طی مسافت کردن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). راه نوردیدن . سفر کردن . (ناظم الاطباء). راه را طی کردن . (فرهنگ نظام ) :
بسکه فرش راه کویش بود چشم انتظار
همچو میل سرمه عاشق راه پیمودی به چشم .
شفیع اثر (از بهار عجم ).
دوستدار خلق شو تا مردمت گیرند دوست
هر که راه مهر پیماید خدایش رهبر است .
ملک الشعراء بهار.
ایا نسیم صبا ای برید جان آگاه
ز طوس جانب ری این زمان بپیما راه .
ملک الشعراء بهار.
- پیمودن راههای بسیار ؛ کنایه است از اندیشه ٔگوناگون کردن . (یادداشت مؤلف ):
همه شب شاه شاهان تا سحرگاه
از اندیشه همی پیمود صد راه .
(ویس و رامین ).
مشية، سير، سلوك، نزهة على الأقدام، أدنى درجات السرعة، طريق الحارس، مرتبة إجتماعية، دنيا، عالم، حرفة، مشى، تنزه، ظهر، اجتاز