جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رایج .[ ی ِ ] (ع ص ) رائج . اسم فاعل از «روج ». روا. (دهار)(ناظم الاطباء). روان و جاری . (منتهی الارب ). روان . (دهار). مقابل ناروا. که بستانند. که بردارند. مقابل نارایج که بهیچش نستانند. خریدارگیر. هر چیز که روایی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آنرا بردارد و بپذیرد و معمول و متداول عمومی باشد. (ناظم الاطباء). - رایج الوقت ؛ بمقتضای وقت و ترتیبات زمان . (ناظم الاطباء). || زری که در دارالضرب مسکوک شده باشد. مقابل خارج که آن کم عیار و قلب است . (آنندراج ) (بهار عجم ). روا. سره . مقابل ناسره . مقابل دغل . مقابل مغشوش . جاری . که بردارند. که در مبادلات بجای کالاقبول کنند. که باارز باشد و در برابر کالا یا پول کشور دیگر بپذیرند و تبدیل کنند. که در همه دیار بپذیرندش . مقابل ناروا که در دیار غربتش بهیچ نستانند. که در کشور و مبادلات تجارتی روا و روان باشد. درجریان .درگردش . سابقاً عبارت «رایج مملکت ایران » بر سکه منقوش بود : رسته ٔ دهر و فلک دیده ونشناخته رایج این را دغل ، بازی آن را دغا. خاقانی . مشاهرات و میاومات ایشان رایج میرسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). - پول رایج ؛ پول روان . جاری و متداول . (ناظم الاطباء). - رایج بودن ؛ روا بودن . رواج داشتن . جاری بودن . روان و سایر بودن . در گردش بودن . روایی داشتن . - سکه ٔ رایج ؛ سکه ٔ روان . سکه ٔ درگردش . سکه ای که همگان بپذیرند و بردارند. پول رایج و متداول : بی اصول قدمش سکه ٔ رایج نزنی خارجی واقف دم باش که خارج نزنی . میرنجات (از آنندراج ). باب، رواج، شايع، متداول، متعارف، مد، مرسوم، معمول منسوخ، نامتداول current,prevalent,going,ruling,brisk شائع yaygın commun gemeinsam común comune
کلمه "رایج" در زبان فارسی به معنای "متداول" یا "معمولی" است و در جملات مختلف میتوان آن را به کار برد. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن در جملات، چند نکته و قاعده وجود دارد:
استفاده درست در جملات:
"این روش در بین دانشجویان رایج است."
"برخی از عادتها در جامعه ما بسیار رایج شدهاند."
نحوه نوشتن:
کلمه "رایج" همیشه با "ی" نوشته میشود و نیازی به استفاده از حروف بزرگ نیست مگر در ابتدای جمله.
مورد استفاده در توصیف:
"رایج" معمولاً برای توصیف پدیدهها، رفتارها، یا ویژگیهایی به کار میرود که در یک جامعه یا بین گروهی از افراد متداول است.
انتخاب هممعناها:
میتوانید به جای "رایج" از کلماتی نظیر "متداول" یا "معمولی" نیز استفاده کنید، اما بسته به سیاق جمله یکی از این واژهها ممکن است مناسبتر باشد.
قید:
این کلمه میتواند در جملات قیدی نیز به کار رود. مانند: "این نوع لباس در فصل تابستان رایجتر است."
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "رایج" را به درستی در نویسندگی و گفتگو استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رایج" در جمله آورده شده است:
استفاده از گوشیهای هوشمند در بین جوانان بسیار رایج است.
در این منطقه، زبان محلی به عنوان زبان رایج صحبت میشود.
برخی از عاداتی که در جامعه رایج هستند، میتوانند به سلامت فرد آسیب برسانند.
روشهای تدریس رایج در مدارس معمولاً شامل فعالیتهای گروهی و کارگاههای آموزشی هستند.
در فرهنگهای مختلف، رسوم و traditions رایج متفاوتی وجود دارد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!