جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rabi'
rabi  |

ربیع

معنی: ربیع.[ رَ ] (ع اِ) بهار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). فصل بهار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). موسم بهار. (غیاث اللغات ). بهارگاه . (دهار). فصلی از چهار فصل سال است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).یکی از فصول سال است از 21 آزار تا 21 حزیران . ج ، اَرْبِعة، رِباع ، اَرْبِعاء. (از المنجد). یکی از چهار فصل سال است از فروردین تا آخر خرداد :
وین هدهد بدیع درین اول ربیع
برجاس وار تاجی بر سر نهاده وی .
منوچهری .
به دیماه خوف آتش غم سپر کن
که اینجا ربیع رجایی نیابی .
خاقانی .
درربیع دولتت هرگز خزان را ره مباد
فارغم زآمین که دانم مستجابست این دعا.
خاقانی .
هزار فصل ربیعش جنیبه دار جمال
هزار فضل ربیعش خریطه دار سخا.
خاقانی .
خوان ساخته برسم کیان اهل مکه را
رسم کیان ربیع دل مکیان شده .
خاقانی .
نقاش ربیع نقشهای بدیع بر اطراف کوه و هامون نگاشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 261).
از گل آن روضه ٔ باغ رفیع
ربع زمین یافته رنگ ربیع.
نظامی .
کدامین ربع را بینی ربیعی
کز آن بقعه برون ناید بقیعی .
نظامی .
اندرآمد جوحی و گفت ای حریف
وی وبالم در ربیع و در خریف .
مولوی .
اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده . (گلستان ). در فصل ربیع که آثار صولت برد آرمیده . (گلستان ).
- ربیع رابع ؛ مبالغه است (منتهی الارب )، یعنی بهار بسیار فراخ با ارزانی . (آنندراج ). مخصب . ج ، اَرْبِعاء، رُبعان . (المنجد).
- ابوالربیع ؛ هدهد. (آنندراج ) (اقرب الموارد).
- یوم الربیع ؛ از جنگهای اوس و خزرج است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
|| باران بهاری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). باران بهاری . ج ، اَرْبِعة. (دهار) (مهذب الاسماء). || بهره ای از آب مر زمین را، گویند: فلانی را از این آب ربیعی است . (از منتهی الارب ). || آنچه از سبزی چهارپایان خورند. ج ، اربعة. (از اقرب الموارد). || نهر خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). جوی خرد. (مهذب الاسماء). بخشی از آب در زمین . ج ، رُبُع. (از المنجد). || چهاریک . ج ، اَرْبِعاء.(مهذب الاسماء). چهاریک . ج ، رُبُع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک چهارم . || نام دو ماه از ماههای قمری ، و الربیع ربیعان ، ربیعالشهور و ربیعالازمنه فربیعالشهور شهران بعد صفر و لایقال فیه الاشهر ربیعالاول و شهر ربیعالاَّخر و اما ربیعالازمنة فربیعان الربیعالاول الذی یأتی فیه النور و الکماة و الربیعالثانی الذی تدرک فیه الثمار. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء). ربیعالاول و ربیعالاَّخر. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به ربیعالاول و ربیعالاَّخر شود.
- ربیع نخست ؛ ربیعالاول :
بود حقیقت ز شمار درست
بیست وچهارم ز ربیع نخست .
نظامی .
محرّم زر است و صفر آینه
ربیع نخست آب و دیگر غنم .
؟
و رجوع به ربیعالاول شود.
|| (اصطلاح تصوف ) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک . مقام بسطت را گویند در قطع سلوک . (فرهنگ مصطلحات عرفانی سجادی ).
... ادامه
2156 | 0
مترادف: 1-بهار، بهاران
متضاد: 1- تموز 2- خريف
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (رَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم خاص اشخاص
آواشناسی: rabi'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 282
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
rabi
ترکی
rabi
فرانسوی
rabi
آلمانی
rabi
اسپانیایی
rabi
ایتالیایی
rabi
عربی
ربيع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ربیع" به معنی بهار است و در زبان فارسی از نظر نگارشی و قواعد زبان قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از این قواعد اشاره می‌کنم:

  1. رنگ و نگارش: کلمه "ربيع" معمولاً با حروف عربی نوشته می‌شود و به صورت "ربیع" با حرف "ی" معرفی می‌شود. هر دو نگارش "ربيع" و "ربیع" وجود دارد ولی نگارش دوم برای فارسی‌زبانان رایج‌تر است.

  2. نقطه‌گذاری: در جمله‌های فارسی، کلمات به‌طور کلی در سکته‌های مختلف قرار می‌گیرند و باید از نقطه‌گذاری مناسب (مانند کاما، نقطه، و غیره) استفاده کرد. برای مثال: "فصل ربیع، فصلی زیبا و پر از زندگی است."

  3. استفاده از صفت: کلمه "ربیع" می‌تواند به عنوان اسم و همچنین بخشی از عبارات توصیفی به کار برود. می‌توان گفت: "بهار ربیعی" یا "باغ ربیع".

  4. مفرد و جمع: "ربیع" به صورت مفرد است و برای جمع آن، می‌توان از "ربیع‌ها" یا "فصل‌های ربیع" استفاده کرد.

  5. قالب و وزن: این کلمه در جملات و اشعار فارسی معمولاً بر اساس وزن و قافیه مناسب جا می‌گیرد و در اشعار به دلیل زیبایی معنایی و آوایی بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  6. جدا نوشتن: کلمه "ربیع" را به تنهایی می‌توان به کار برد، ولی در مواقع پیشرفته‌تر می‌توان از ترکیبات آن با دیگر کلمات نیز استفاده کرد.

به طور کلی، استفاده درست از کلمه "ربیع" نیاز به توجه به ساختار جمله و قواعد نگارشی دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ربیع" در جمله آورده شده است:

  1. فصل ربیع با شکوفه‌های زیبا و هوای مطبوع خود، نویدبخش زندگی جدید است.
  2. در ربیع، طبیعت به رنگ‌های شاداب در می‌آید و پرندگان به آواز می‌خوانند.
  3. ما هر سال در آغاز فصل ربیع، به باغچه‌ی خانه گل می‌کاریم.
  4. شاءن ربیع به ما امید و نشاط می‌دهد و زندگی را تازه می‌کند.
  5. ظهرهای ربیع بهترین زمان برای پیاده‌روی در پارک است.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری