جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rajaz
paean  |

رجز

معنی: رجز. [ رَ ج َ ] (ع اِ) (اصطلاح عروض ) بحری از نوزده بحر شعر که وزنش شش بار مستفعلن باشد. (ناظم الاطباء). نوعی از بحور شعر و وزن آن 6 بار مستفعلن است ، این بحر بسبب نزدیکی اجزاء و کسر حروف آن بدین نام نامیده شده است . و خلیل گمان کرده که آن شعر نیست بلکه فقط نصف کردن ابیات و اثلاث است . (ازمنتهی الارب ). بیت شعر کوتاه . (مهذب الاسماء). بحری است از شعر. (از اقرب الموارد). بحری از نوزده بحر شعر که وزنش شش بار مستفعلن است ، و هشت بار نیز می آید،و چون در اول ارکان بحر رجز دو سبب خفیف است از این جهت بعد حرکتی سکونی واقع است ، بدین مناسبت این بحررا رجز نام کرده است (از مرض شتر که حرکت کند و باز ساکن شود). (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) :
بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی
که بانگ چنگ فروداشت عندلیب ِ رزی .
منوچهری .
شمس قیس رازی گوید:
اجزای آن چهار بار مستفعلن مستفعلن است و ازاحیفی که در این بحر افتد پنج است : خَبْن و طَی ّ و قطع و اذالت و ترفیل ، و اجزایی که از این ازاحیف خیزد هفت است :
مفاعلن = مخبون ، مفتعلن = مَطْوی ّ، مفعولن = مقطوع ، مستفعلان = مُذال ، مفتعلان = مَطْوی ّ مُذال ، مفاعلان = مخبون مُذال - مستفعلاتن = مرفَّل . (از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی ص 127). بطور کلی اقسام شعری که در بحر رجز گفته شود اعم از سالم و مُزاحف بدین شرح است :
1- رجز سالم مثمن ، از تکرار هشت بار مستفعلن حاصل شود، مانند این بیت از امیر معزی :
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اطلال و دمن .
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
و یا این بیت از سعدی :
ای کاروان آهسته رو کآرام جانم می رود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود.
و رجوع به مرآةالخیال ص 100 شود.
2- رجز سالم مربع، از تکرار چهار بار مستفعلن بدست آید:
ای بهتر از هر داوری
بگشای کارم را دری .
مستفعلن مستفعلن
3- رجزسالم مسدس ، از تکرار شش بار مستفعلن حاصل آید:
دل برگرفت از من بتم یکبارگی
جاوید ماندم من درین بیچارگی .
مستفعلن مستفعلن مستفعلن
4- رجز مخبون ، که در آن مستفعلن با خبن مفاعلن شود. اینک رجز مخبون مسدس :
کنون که گردد از بهار خوش هوا
فزون شود بهر دل اندرون هوی
مفاعلن مفاعلن مفاعلن
5- رجز مثمن مخبون مَطْوی ّ:
پیام کرده ست به من بوالهوسی طنطننی
کای تو به مدح ملکان نه از قیاس چو منی .
مفاعلن مفتعلن مفاعلن مفتعلن
6- رجز مثمن مَطْوی ّ مخبون ، که در فارسی زیبا و متداولست :
برشوم از نشاط دل وقت سحر به منظره .
پشت بسوی در کنم روی بسوی پنجره .
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
برای اجزا و ازاحیف دیگر این وزن رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 128 و 129 و مرآةالخیال ص 101 شود.
7- رجز مخبون مُذال ، که مستفعلن اول با خَبْن «مفاعلن » و بعد با افزودن الف اذالت مُذال (مفاعلان ) گردد. اینک برای نمونه مخبون مُذال مَطْوی ّ مسدس :
زمین مبعَّد نبود از آسمان
چنانکه بخل تو ز تو مبعَّدا.
و برای مزاحفات دیگر این وزن رجوع به المعجم ص 130 شود.
8- رجز مُذال ، که باافزودن الف اذالت به مستفعلن «مستفعلان » شود. اینک رجز مُذال مسدس :
هجران او جانم به تیر غم بخست
بر من در آرامش و شادی ببست .
مستفعلن مستفعلن مستفعلان .
و رجوع به مرآةالخیال ص 100 شود.
9- رجز مَطْوی ّ، که مستفعلن با طَی ّ (حذف حرف چهارم ) مفتعلن شود. اینک نمونه ای از مَطْوی ّ (و مقطوع ) مربع:
غالیه زلفی و به رخ
مفتعلن مفتعلن
سرختر از گلناری .
مفتعلن مفعولن .
و رجوع به المعجم ص 128 و 129 شود.
10- رجز مَطْوی ّ مُذال ، که مستفعلن با طَی ّ «مفتعلن » و با اذالت «مفتعلان » گردد. اینک نمونه ای از مسدس مَطْوی ّ مُذال (مخبون ):
تا غمت اندر دل من گشت پدید
مفتعلن مفتعلن مفتعلان
کسی مرا با لب پرخنده ندید.
مفاعلن مفتعلن مفتعلان
و رجوع به المعجم ص 130 شود.
11- رجز مقطوع ، که درآن مستفعلن با قطع (اسقاط حرف ساکن و اسکان متحرک از آخر) «مفعولن » شود، و اینک نمونه ای از رجز مسدس مقطوع :
عاشق شدم بر دلبری عیاری
شکّرلبی سیمین بری خونخواری .
مستفعلن مستفعلن مفعولن
و رجوع به المعجم ص 129 شود.
12- رجز مرفّل ، که با افزودن سبب خفیف به آخر مستفعلن میشود «مستفعلاتن ». اینک نمونه ای از رجز مسدس مرفّل :
ای دلبری کز دلبران مختار گشتی
حقا زخوبی فتنه ٔ بازار گشتی .
مستفعلن مستفعلن مستفلاتن
و رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی صص 127 - 131 و بدیع و عروض و قافیه تألیف همایی و... ص 131 و نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تهران شماره ٔ 10 ص 59 و مرآةالخیال ص 100 و کشاف اصطلاحات الفنون شود. || اشعاری که درمعرکه در مقام مفاخرت و شرافت خود می خوانند. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || اضطراب و سرعت . (از غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات )(آنندراج ). || آنکه غالب اشعارش به وزن رجز باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || بیماریی در سرین شتر که در رفتن رانهای آن می لرزند و سپس منبسط می گردند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). نوعی از بیماری سرین شتر. (منتهی الارب ). درد پای اشتر. (مهذب الاسماء).
... ادامه
482 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] (ادبی)
مختصات: (رَ جَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: rajaz
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 210
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
paean | epopee , praise , rais
ترکی
Öfkelenmek
فرانسوی
rage
آلمانی
wut
اسپانیایی
furia
ایتالیایی
rabbia
عربی
أنشودة الشكر | تسبيحة , بايان
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رجز" در زبان فارسی به معنای شعر حماسی و به ویژه شعری است که در میدان جنگ خوانده می‌شود، و همچنین به معنای لفاظی و به چالش کشیدن دشمنان نیز به کار می‌رود. در اینجا به برخی از قواعد مربوط به استفاده از این کلمه و نگارش آن اشاره می‌کنم:

  1. نگارش صحیح: کلمه "رجز" به همین صورت و با همین املاء نوشته می‌شود. توجه داشته باشید که باید از نوشتن آن به‌صورت‌های نادرست (مثل "رجز" یا "رجز") پرهیز کرد.

  2. نوع کلمه: "رجز" یک اسم است و معمولاً با فعل‌ها و صفت‌های مربوط به آن به کار می‌رود. مثلاً "رجز می‌خواند"، "رجز سرایی"، "شعر رجز".

  3. حالت جمع: جمع کلمه "رجز" در فارسی معمولاً به صورت "رَجزها" یا "رجزها" استفاده می‌شود.

  4. به‌کارگیری در جملات: هنگامی که از کلمه "رجز" در جملات استفاده می‌کنید، به ساختار نحوی جمله دقت کنید. به عنوان مثال:

    • "در میادین جنگ، رجزهای دلیرانهٔ مبارزان شنیده می‌شود."
    • "شاعر توانسته است با رجزهای خود، روحیهٔ جنگجویان را تقویت کند."
  5. مناسبت با ادبیات: "رجز" بیشتر در ادبیات حماسی و موضوعات مرتبط با شجاعت و دلاوری به کار می‌رود. لذا در متون ادبی و تاریخی که به جنگ و نبرد می‌پردازند، این کلمه به‌وفور یافت می‌شود.

  6. پرهیز از اشتباهات: دقت کنید که کلمه "رجز" با کلمات مشابه مانند "رجزخوان" (اشاره به شخصی که رجز می‌خواند) و "رجزخوانی" (فعل رجز خواندن) به‌درستی استفاده شود.

با رعایت این قواعد، می‌توانید به‌خوبی از کلمه "رجز" در نوشتارهای خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "رجز" در جمله آورده‌ام:

  1. در میدان نبرد، سربازان با خواندن رجز، روحیه‌ی یکدیگر را تقویت می‌کردند.
  2. دیوان شعر سیبویه پر از رجزهای حماسی است که نبردها و دلاوری‌های قهرمانان را توصیف می‌کند.
  3. رجزخوانی‌های پهلوانان در نمایش‌های سنتی، همواره یکی از جذابیت‌های این هنر به شمار می‌رود.
  4. او در جشنواره‌ی شعر، رجزهای زیبایی را خواند که همه حضار را به وجد آورد.
  5. طرفداران تیم فوتبال در حین بازی، رجزهایی را علیه حریف سر دادند تا حمایت خود را نشان دهند.

امیدوارم این جملات برایتان مفید باشد!


واژگان مرتبط: پیروزی نامه، منظومه، شاهنامه، اشعار حماسی، شاعر اشعار حماسی، حماسه، ستایش، تحسین، تمجید، تعریف، نیایش

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری