جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

red  |

رداء

معنی: رداء. [ رِ] (ع اِ) چادر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). دوش انداز. (ملخص اللغات حسن خطیب ). چادر زیرپوش . (دهار). جامه ای که بر سر و قد گیرند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). لفاع . (منتهی الارب ). ج ، اَرْدیة. (یادداشت مؤلف ). تثنیه : ردأان و رداوان . مؤنث : رداة. (منتهی الارب ) : آن ولایات دیگر به بهجت ملک و رداء سلطنت او آراسته گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 272). به رداء کفر مرتدی (متردی ) شده و مرتد گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 272).
- خفیف الرداء ؛ اندک عیال وکم قرض . (از اقرب الموارد). کم عیال و کم وام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- غَمْرالرداء ؛ بسیاراحسان و فراخ عطیه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سخی . کثیرالاحسان . (یادداشت مؤلف ).
|| شمشیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سیف .گویند: قَنَّعَه رداءَه ؛ یعنی شمشیر او. (از اقرب الموارد). || کمان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قوس . (از اقرب الموارد). || عقل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). خِرد.(از اقرب الموارد). || جهل . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || هر چیزکه زینت دهد و یا عیب ناک گرداند (از اضداد است ). (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || وام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). دین . (از اقرب الموارد). || حمیل . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). وشاح . ج ، اردیة. (از اقرب الموارد). || در اصطلاح صوفیه عبارت است از ظهور حق بر عبدکه آن اظهار صفات حق است به حق از بنده . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). در اصطلاح صوفیه عبارت است از ظهور به صفات حق و در اصطلاح مشایخ ظهور صفات حق است بر بنده . (از تعریفات جرجانی )
... ادامه
334 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (رَ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 205
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
red
عربی
أحمر | محمر , شيوعي , قرمزي , اللون الأحمر , صبغ أحمر , خمر , السياسي الأحمر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رداء" در زبان فارسی به معنای پوششی است که معمولاً به عنوان لباس یا روپوش استفاده می‌شود. در اینجا به بررسی برخی از قواعد نگارشی و نکات مرتبط با این کلمه پرداخته می‌شود:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "رداء" با حرف "ر" آغاز و با "اء" پایان می‌یابد. دقت کنید که "اء" به صورت همزه نوشته می‌شود.

  2. نوع واژه: "رداء" یک اسم است و به یک شیء یا مفهوم خاص اشاره دارد.

  3. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "رَداء" (با صدای "ا" در ابتدای هجا) است.

  4. مفرد و جمع: "رداء" در حالت مفرد به کار می‌رود و جمع آن "رداءها" یا "ردای‌ها" است.

  5. استفاده در جملات:

    • "او رداء زیبایی بر تن داشت."
    • "رداءهای مختلفی در بازار موجود است."
  6. پیشوند و پسوند: این کلمه به طور معمول از پیشوند و پسوند خاصی استفاده نمی‌کند، اما می‌توان آن را با پسوندهای مختلف ترکیب کرد مانند: "ردای‌پوش".

  7. قواعد نگارشی: در نوشتن جملات، توجه به استفاده صحیح از ویرگول، نقطه، و سایر نشانه‌های نگارشی ضروری است.

با رعایت این نکات و قواعد، می‌توانید از کلمه "رداء" به درستی در متن‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او در مراسم عروسی، یک رداء زیبا و مجلل بر تن داشت که همه نگاه‌ها را به خود جلب کرده بود.
  2. رداء قیمتی او نشان‌دهنده‌ی جایگاه اجتماعی‌اش در جامعه بود و احساس شیک بودن را به او می‌بخشید.
  3. در کتاب‌های تاریخی، اغلب به رداءهای خاصی اشاره می‌شود که نشان‌دهنده‌ی فرهنگ و هنر آن زمان‌ها هستند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری