جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رزق . [ رِ ] (ع اِ) روزی . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (ناظم الاطباء). هرچه از آن نفع بردارند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). داخم و قوت یومیه . (ناظم الاطباء) : بس قلم نیستم همی دانم رزق مقسوم و بخت مقدور است . مسعودسعد. گرچه نکوست رزق فراخ از قضا ولیک قانع شدن به رزق مقدر نکوتر است . خاقانی . نبرد تا تواند انده رزق کانده رزق بر جهان بان است . خاقانی . جود شاه ارچه رزق را سبب است لیکن آن را مسبب است خدا. خاقانی . از پی این رزق وبالم مکن گر نه چنین است حلالم مکن . نظامی . رزق هرچند بیگمان برسد شرط عقل است جستن از درها. سعدی . چو خیری از تو به غیری رسد فتوح بود که رزق خویش بدست تو می خورد مهمان . سعدی . جهد رزق ار کنی و گر نکنی برساندخدای عز و جل . سعدی . نه با من دابة فی الارض گفتست نه بر من هست رزقت فرض گفتست . پوریای ولی . رزق بر اهل خانه تنگ مکن روزی او می دهد تو جنگ مکن . اوحدی . اگرچه رزق مقسوم است می جوی که خوش فرمود این معنی معزی : «که یزدان رزق اگر بی سعی دادی به مریم کی ندا کردی که هزی ». ابن یمین . پس زانو منشین و غم بیهوده مخور که ز غم خوردن تو رزق نگردد کم و بیش . حافظ. رزق را روزی رسان پر می دهد. صائب . - رزق جستن ؛ روزی جستن . در تکاپوی روزی بودن . جستجوی روزی کردن . اکتساب . تکسب . (منتهی الارب ). - رزق معلوم ؛ قوت یومیه . نصیب . (ناظم الاطباء). - رزق مقدر ؛ روزی تقدیرشده : گرچه نکوست رزق فراخ از قضاولیک قانع شدن به رزق مقدر نکوتر است . خاقانی . || بیستگانی سپاه . جیره . عشرینیة. بیستگانی . مواجب . (یادداشت مؤلف ). بیستگانی . (دهار). آنچه در سر هر ماه به لشکریان پردازند. و کرخی گفته است : عطا مواجب جنگ آوران و رزق ازآن فقیران است . (از اقرب الموارد). مرسوم ، و قوله تعالی : و فی السماء رزقکم . (قرآن 22/51)؛ هو اتساع فی اللغة کما یقال التمر فی القلیب ؛ ای منه سقی النخل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرسوم . (آنندراج ). مقرری : گاه از برای رزق موالی بدست تو آن مشک باز لعبت زرد و نزار باد. مسعودسعد. || بخت نیک . (ناظم الاطباء). || باران ، و از آن است قوله تعالی : و ما انزل اﷲ من السماء من رزق . (قرآن 5/45). (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اَرْزاق . (از اقرب الموارد). || شکر. ج ، اَرْزاق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در اصطلاح اسم است برای آنچه می راند خدا بسوی زندگان تا آنرا بخورند اعم از حلال و حرام . (از تعریفات جرجانی ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون پس از ذکر و شرح تعریفات مختلف و نقد آنها گوید: پس خلاصه ٔ هردو تعریف این است که رزق آن چیزی است که حق جل و علاآن را برای حیوان رسانده است که از آن منتفع شود خواه متصف به حلال باشد و خواه منعوت به حرام ، یا موصوف به هیچکدام نباشد. پس این اعتراض که گفته اند: در صورتی که تعریف رزق مقید به قید حلال و حرام نباشد لازم آید که رزق حیوانات صحرا نه حلال باشد و نه حرام ، دفعخواهد گردید و بطور کلی در هیچ موردی دیده نشده است که از حلیت و حرمت روزی حیوانات در هیچ رساله ای سخن رانده باشند. و در خلاصةالملوک گفته که : اهل حقیقت گفته اند: رزق آن چیزی است که بهره ٔ بندگان خدا باشد از اقسام آنچه بدان نیازمند است از خوراک و پوشاک و آشامیدنی . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). پیش معتزله عبارت است از مملوکی که مالک آنرا بخورد، بنابراین رزق حرام نمی شود. (از تعریفات جرجانی ). نزد معتزله روزی حیوانات مطلقاً حلال باشد از اینرو در تفسیر رزق نوبتی آنرا به مملوک تعبیر کرده اند که مالک حق هر گونه تصرف را نسبت به ملک خود دارد و در مجمع السلوک در فصل اصول اعمال در بیان توکل گوید: مشایخ رزق را چهار قسم کرده اند: 1- رزق مضمون 2- رزق مقسوم 3- رزق مملوک 4- رزق موعود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به هریک از رزق های چهارگانه ٔ مزبور شود. 1- روزي
2- معيشت، نان
3- توشه، درآمد، عايدي aliment غذاء، طعام، قوت، نفقة، الغضب geçim subsistance nahrung sustento sostentamento
کلمه "رزق" در زبان فارسی به معنای آذوقه، روزی یا هر چیزی است که به معیشت و تأمین نیازهای زندگی کمک میکند. در ادامه، به برخی از نکات و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
نحوه نگارش: کلمه "رزق" به صورت صحیح نوشته میشود و از حروف فارسی تشکیل شده است.
جنس کلمه: "رزق" یک اسم است و میتواند به صورت جمع نیز به کار رود. جمع آن "ارزاق" است.
استفاده در جملات:
"خداوند روزی بندگان خود را فراهم میآورد." (در این جمله میتوان از "رزق" به عنوان معنا دارترین واژه استفاده کرد.)
"ما باید به رزق حلال توجه کنیم."
قید و صفت: کلمه "رزق" میتواند با صفات و قیود مختلف همراه شود:
"رزق حلال" (به معنای روزی که به شیوه قانونی و مجاز به دست آمده است)
"رزق فراوان" (به معنای روزی زیاد)
نکات نگارشی:
در نوشتارهای رسمی، بهتر است به دقت واژه را انتخاب کنیم و از به کار بردن اصطلاحات محاورهای و ناپسند بپرهیزیم.
هنگام استفاده از "رزق"، بهویژه در متنهای مذهبی یا اخلاقی، میتوان به تأکید بر کیفیت روزی و تأثیر آن در زندگی اشاره کرد.
نقل قول و استناد:
در متون دینی، میتوان به آیات قرآن یا احادیث پیرامون رزق و روزی اشاره کرد، که این به استحکام بحث کمک میکند.
استفاده صحیح از کلمه "رزق" در متون مختلف میتواند به عمق و غنای نوشتار کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال از کلمه "رزق" در جمله آورده شده است:
خداوند به هر کس رزق و روزی معین داده است.
تلاش و کوشش در زندگی میتواند به افزایش رزق و روزی کمک کند.
قناعت و شکرگزاری از نعمتها، در جذب رزق بیشتر موثر است.
افراد متدین اعتقاد دارند که دعا کردن میتواند رزق را افزایش دهد.
رزق حلال همیشه برکت بیشتری دارد و انسان را راضیتر میکند.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر