جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

razm
combat  |

رزم

معنی: رزم . [ رَ ] (اِ) جنگ . (فرهنگ رشیدی ). جنگ ومحاربه و مقاتله . (از شعوری ج 2 ص 10). جنگ و جدال و حرب و نبرد و پیکار. (ناظم الاطباء). نبرد و پیکار. (فرهنگ فارسی معین ). جنگ و جدال . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ سروری ). جنگ و پیکار و با لفظ برانگیختن و راندن مستعمل . (آنندراج ). مخاصمه در میان دو گروه ارتش یا دو گروه مردم . (لغات فرهنگستان ). جنگ باشد. (فرهنگ خطی ). کارزار. (فرهنگ اوبهی ). جنگ . زد و خورد. محاربه . (فرهنگ لغات شاهنامه ). آورد. کارزار. پیکار. پرخاش . فرخاش . ناورد. نبرد. وغا. هیجا. جنگ . جدال . جدل . مقابل بزم . (یادداشت مؤلف ) :
گر او رفتی بجای حیدر گرد
به رزم شاه گردان عمرو عنتر
نش آهن درع بایستی ، نه دلدل
نه سرپایانش بایستی نه مغفر.
دقیقی .
چنین است آغاز و انجام رزم
یکی راست ماتم یکی راست بزم .
فردوسی .
به رزم اندرون کشته بهتر بود
که بر ما یکی بنده مهتر بود.
فردوسی .
شنیدی همه جنگ مازندران
کنون گوش کن رزم هاماوران .
فردوسی .
آری هر آنگهی که سپاهی شود به رزم
ز اول به چند روز بیاید طلایه دار.
منوچهری .
چو بزم خسرو آن رزم وی بدیده بوی
نشاط و تفرش افزونتر از شمار شمار.
بوحنیفه ٔ اسکافی .
اگررزم گشتاسب یاد آوری
همه رزم رستم بباد آوری .
اسدی .
سرانجام در رزم آن رزمجوی
همه مانده بودند و آسوده اوی .
اسدی .
بشد تافته دل یل رزمجوی
سوی رهزنان رزم راداد روی .
اسدی .
اوست شاهی که چو در رزم کمان کرده بزه
خصم او سست شود گرچه بود سخت کمان .
امیرمعزی .
رزم از پیت بدیده ٔ درع و دهان تیر
الماس خورده لعل مصفا گریسته .
خاقانی .
از دلیران سپاهش هر سوار
رزم را الب ارسلان باد از ظفر.
خاقانی .
صلتش بزم خوان هشت بهشت
صولتش رزم هفتخوان ملوک .
خاقانی .
چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند
چونکه خیاطنیند ای ملک کشورگیر.
ظهیر فاریابی .
نشسته شاه چون خورشید در بزم
به رامش دل نهاده فارغ از رزم .
نظامی .
مردیش روز رزم نسبت مرد
از برادر به خواهر اندازد.
ثنایی .
- رزم کوفته ؛ کارآزموده ٔ رزم . مجرب در پیکار :
زین کن آن رزم کوفته شبدیز
کار بند آن زدوده روئینا.
مسعودسعد.
- رزم و کین ؛ جنگ و دشمنی . جنگ و ستیز :
جهاندار تهمورس پاکدین
بیامد کمربسته ٔ رزم و کین .
فردوسی .
- علی رزم ؛ که مثل حضرت علی رزم کند. که مانند حضرت علی بجنگد :
مصطفی عزم و علی رزمی که هست
ذوالفقارش پاسبان مملکت .
خاقانی .
|| جای رزم و جنگ و جدال . (لغت محلی شوشتر). || هیزم طعام پختن . (ناظم الاطباء). هیزم . (فرهنگ جهانگیری ) (شعوری ج 2 ص 10) (فرهنگ سروری ). بزبان خوارزمی هیمه و هیزم را گویند. (انجمن آرا) (از معجم البلدان در کلمه ٔ خوارزم ) (آنندراج ). هیمه و هیزم سوختنی . (لغت محلی شوشتر). بزبان خوارزم هیزم . (فرهنگ رشیدی ).
... ادامه
677 | 0
مترادف: آرزم، پيكار، جدال، جنگ، حرب، كارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، نبرد، وغا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (رَ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: razm
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 247
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
combat | battle , war
ترکی
savaş
فرانسوی
bataille
آلمانی
schlacht
اسپانیایی
batalla
ایتالیایی
battaglia
عربی
قتال | معركة , حرب , صراع , موقعة , مناجزة , وقيعة , قاوم , كافح , قاتل , تعارف , ناضل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «رزم» در زبان فارسی به معنای جنگ و مبارزه است و در مباحث ادبی و نگارشی نیز کاربردهای خاص خود را دارد. در ادامه به چند قاعده و نکته نگارشی مرتبط با این واژه اشاره می‌کنم:

  1. مفرد و جمع: «رزم» به عنوان یک اسم مفرد استفاده می‌شود. جمع آن به صورت «رازها» یا «رزم‌ها» ممکن است در برخی متون استفاده شود، اما معمولاً در زمینه‌های نظامی و ادبی، بیشتر به صورت مفرد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  2. قید و صفت: این واژه می‌تواند به عنوان بخشی از عبارات و قیدهای توصیفی در جملات به کار رود. به طور مثال: «رزم شبانه»، «رزم دلیرانه».

  3. کاربرد در شعر و ادب: «رزم» در شعرهای کلاسیک فارسی کاربرد زیادی دارد و می‌تواند به معنی جنگی به سبب عشق یا مبارزه برای اصول و اعتقادات استفاده شود.

  4. جنس کلمه: «رزم» اسم مذکر است و در جملات باید به این نکته توجه شود که صفت‌ها و ضمایر مربوط به آن نیز مناسب باشند.

  5. نکات نگارشی:
    • هنگام دست‌نویسی یا تایپ به املای صحیح «رزم» توجه داشته باشید و از اشتباهات املایی پرهیز کنید.
    • در متون علمی یا ادبی، استفاده از کلمات مرتبط مانند «رزما» (یک نوع جنگ یا نبرد) نیز می‌تواند مفید باشد.

استفاده صحیح از این کلمه در نوشتار می‌تواند به متن شما عمق و زیبایی بیشتری بدهد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رزم" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. در میدان رزم، سربازان با شجاعت به نبرد پرداختند.
  2. رزمندگان دلیر، برای دفاع از میهن خود آماده شدند.
  3. کتاب‌های تاریخی، داستان‌های بسیاری از رزم‌های حماسی قوم‌های مختلف را روایت می‌کنند.
  4. در فرهنگ ما، رزم به عنوان نمادی از قهرمانی و فداکاری شناخته می‌شود.
  5. او از کودکی به یادگیری فنون رزم علاقه داشت و ساعت‌ها تمرین می‌کرد.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پیکار، نزاع، افند، رز

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری