جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رزه . [ رَ زَ / زِ ] (اِ) طناب که آنرا رجه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). رژه . (آنندراج ) (از شعوری ج 2 ص 15). رجه و شریطه و طنابی از لیف خرما و جز آن که دو سر آن را به جایی بند کنند و جامه و لنگی و مانند آن بر وی اندازند. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (از برهان ). ریسمانی که از لیف خرما بافند و در نهایت محکمی است و آنرا سازو نیز گویند و بر آن رخت آویزند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در اراک (سلطان آباد) به بندی اطلاق شود که در حیاط به دیوارها بندند و روی آن جامه های شسته رابرای خشک شدن اندازند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). - رزه ٔ پهنا ؛ ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند. (ناظم الاطباء). || حلقه ای که بر آستان در نصب کنند. (ناظم الاطباء). حلقه مانندی است که مادگی جفت بر آن افتد و قفل را از آن حلقه یا رزه رد کنند. (فرهنگ فارسی معین ) (فرهنگ نظام ). بعربی حلقه ای که بر در نصب کنند. امروز «چفته و رزه » مستعمل است . (از برهان و حاشیه ٔ آن چ معین ). زفرین در. (مهذب الاسماء). زفرین . زوفرین . زوفلین . زورفین . مقابل چفت . (یادداشت مؤلف ) : چون غربال جمله چشم شده و چون رزه همه تن حلقه گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 352). و رجوع به رزة شود. || قفل . (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر) (از برهان ). در عربی به معنی قفل است . (از شعوری ج 2 ص 15) (از فرهنگ جهانگیری ). || ضرب و زدن . (ناظم الاطباء) (از برهان ). زدن . (فرهنگ جهانگیری ) (از شعوری ج 2 ص 15). || سگ انگور. (ناظم الاطباء). سگ انگور یا عنب الثعلب . (لغت محلی شوشتر). سگ انگور است و آنرا روباه تربک نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ) (از شعوری ج 2 ص 15). || نام آفتی است که ریشه ٔ نیشکر را فاسد کند. (یادداشت مؤلف ). staple, rose أساسي، رئيسي، السلعة الرئيسية، الغذاء الرئيسي، الموضوع الرئيسي، مشبك الورق، مشبك سلكي، مسمار، الغداء الرئيسي، تيلة القطن، جزء أساسي، شبك، تشبث، العنصر الأساسي gül rose rose rosa rosa گیره کاغذ، جزء اصلی هر چیزی، مواد خام، عمود، قلاب
أساسي|رئيسي , السلعة الرئيسية , الغذاء الرئيسي , الموضوع الرئيسي , مشبك الورق , مشبك سلكي , مسمار , الغداء الرئيسي , تيلة القطن , جزء أساسي , شبك , تشبث , العنصر الأساسي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "رزه" به تنهایی در زبان فارسی معنی مشخصی ندارد و ممکن است به اشتباه نوشته شده باشد یا به عنوان نام خاص، اصطلاح، یا بخشی از یک لهجه محلی به کار رفته باشد. اما اگر منظور شما "رُزه" (به معنای بخش یا قسمت) یا روشی خاص در نوشتار باشد، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم.
اگر به دنبال قواعد نگارشی یا دستور زبان فارسی هستید، موارد زیر میتوانند مفید باشند:
نقطهگذاری: استفاده صحیح از نقطه، ویرگول، علامت سوال و سایر علامات نگارشی.
استفاده از حروف بزرگ: آغاز کلمات جملات با حرف بزرگ و اسمهای خاص.
جداکنندهها: استفاده از ویرگول برای تفکیک عبارات و جملات.
قواعد صرف و نحو: تطابق فعل با فاعل، درست بودن زمان فعل و ساختار جمله.
در صورتی که سوال مشخصتری درباره کلمه "رزه" یا دیگر قواعد زبان فارسی دارید، لطفاً بفرمایید!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کلمه "رزه" به معنای تکه، قسمتی از یک چیز یا تکهای بریده شده است. در زیر چند مثال برای استفاده از این کلمه در جمله آوردهام:
لطفاً یک رزه از نان را برای من بیاور.
او یک رزه کوچک از کاغذ را به من داد تا یادداشت کنم.
در کنار درخت، رزههای چوبی قرار داشت که برای ساختن سازهای استفاده میشد.
ما برای تزیین آجیلها، چند رزه میوه خشک روی آنها گذاشتیم.
اگر منظور شما کلمه دیگری بود یا نیاز به جملات بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: گیره کاغذ، جزء اصلی هر چیزی، مواد خام، عمود، قلاب