جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rast[a]xiz
resurrection  |

رستخیز

معنی: رستخیز. [ رَ ت َ / رَ ] (اِ مرکب ) رستاخیز. برخاستن مردگان . (از: ریست ، مرده ، میت + خیز، برخاستن ). (یادداشت مؤلف ). رستاخیز. قیامت . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (از فرهنگ جهانگیری ). روز قیامت و محشر و رستاخیز. (ناظم الاطباء). به معنی رستاخیز است که قیامت باشد. (برهان ). کنایه از قیامت و با لفظ برانگیختن و برآمدن مستعمل . (آنندراج ) . این لفظ را فرهنگ نویسان فارسی بعضی با فتح اول ضبط کرده اند که مأخوذ ازرَستن باشد و بعضی با ضم اول دانسته اند که مأخوذ از روییدن باشد و بعضی هر دو حرکت را جایز دانسته اند،لیکن صحیح با کسر اول است ، چه در پهلوی ریستاخیز است و ریست به معنی مرده و معنی مجموع برخاستن مرده است . در اوستا هم ایریسته به معنی مردن است . (از فرهنگ نظام ). قیامت و معنی ترکیبی رها شدن و برخاستن . (غیاث اللغات از برهان و جهانگیری ). از نامهای قیامت باشد. (فرهنگ خطی ). رستاخیز. ستخیز. ساعت . روز شمار. روز جزا. معاد. قیامت . محشر. یوم الدین . حشر. نشر. یوم النشور. یوم الحشر. آزفة. ازفة. واقعه . نشور. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود :
بهشت است و هم دوزخ و رستخیز
ز نیک و ز بد نیست ما را گریز.
فردوسی .
بکردیم جنگی که تا رستخیز
نبیند چنان جنگ روز ستیز.
فردوسی .
به کین من امروز تا رستخیز
نبینی بجز گرز و شمشیر تیز.
فردوسی .
یکی سنگ باشد که تا رستخیز
شود در میان دلیران جهیز.
فردوسی .
ز قدر او نپذیرد خدای عز و جل
ز هیچ دشمن او روز رستخیز امان .
فرخی .
چو آگه شد جهان بر وی سرآمد
تو گفتی رستخیز او درآمد.
(ویس و رامین ).
برجای ببودند و نعره برآوردند گفتی روز رستخیز است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 435). و تا رستخیز این شریعت خواهد بود هر روز قوی تر و پیداتر و بالاتر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 92). امیر روی به قبله کرده بود فرمود تا بوقهای زرین ... بدمیدند... و بدمیدن غریوبخاست و بر درگاه کوس فروکوفتند... گفتی رستخیز است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 378).
نشین راست با هرکس و راست خیز
مگر رسته گردی تو در رستخیز.
اسدی .
گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست .
اسدی .
تا روز رستخیز بماند در او مقیم
آن شوردولتی که درافتد بدام ...
سوزنی .
ایمن است از رستخیز افلاک از آنک
بر بقای او معول کرده اند.
خاقانی .
رستخیز است خیزو بازشکاف
سقف ایوان و طاق و طارم را.
خاقانی .
هست چون صبح آشکارا کاین صباح چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من .
خاقانی .
هود هدایت است شاه ، اهل سریر عادیان
صرصر رستخیز دان قوت رای شاه را.
خاقانی .
شغبهای شیپور از آهنگ تیز
چو صور سرافیل در رستخیز.
نظامی .
حربه را چون به حرب تیز کند
روز را روز رستخیز کند.
نظامی .
درحرم دین به حمایت گریز
تا رهی از کشمکش رستخیز.
نظامی .
آن همه غوغای روز رستخیز
از مصاف غمزه ٔ جادوی اوست .
عطار.
از بیم آبروی تو در وصف رستخیز
آتش نموده پست و گرفته ره گریز.
کمال اسماعیل .
هست قاضی رحمت و دفع و ستیز
قطره ای از بحر عدل رستخیز.
مولوی .
فردا که سر ز خاک برآرم اگر ترا
بینم فراغتم بود از روز رستخیز.
سعدی .
|| هنگامه . قیام و غوغا. شورش . هیاهو. کثرت لشکر. ازدحام خلق . (یادداشت مؤلف ) :
گشادنش بر تیغ تیز من است
گه شورش و رستخیز من است .
فردوسی .
که این رستخیز از پی خواسته ست
که آزرم و دانش بر او کاسته ست .
فردوسی .
گریزندگان را در آن رستخیز
نه روی رهایی نه راه گریز.
فردوسی .
همی گفت از آن چاره اندر گریز
وز آن لشکر گشن آن رستخیز.
فردوسی .
دبیران بجستند راه گریز
بدان تا نبینند این رستخیز.
فردوسی .
من حلالت می کنم خونم بریز
تا نبیند چشم من آن رستخیز.
مولوی .
به هند آمدم بعداز آن رستخیز
وز آنجا براه یمن تا حجیز.
سعدی .
رستخیز آن بود ای خواجه که جانانه ٔ ما
با چنین روی به بازار قیامت گذرد.
حکیم آذری .
دولت تیز رستخیز بود
دولت آن به که خفت و خیز بود.
؟
- پررستخیز ؛ پر شور و غوغا. پرهنگامه :
وز آتش همه دشت پررستخیز
ز بس گرز و کوپال و شمشیر تیز.
فردوسی .
- رستخیز آمدن یا رستخیز آمدن به کسی یا چیزی ؛ بلا و مصیبتی پیش آمدن . به بلا و گرفتاری دچار شدن :
تو گفتی مگر رستخیز آمده ست
که دل را ز شادی ستیز آمده ست .
فردوسی .
[ آنگاه که خردبرزین ساوه شاه را بفریفت و نزدیک شد تا ساوه شاه فریب او بداند ]:
بسیجید و برساخت راه گریز
بدان تا نیاید بدورستخیز.
فردوسی .
نویسنده ٔ نامه را گفت خیز
که آمد سر خامه را رستخیز.
فردوسی .
- رستخیز ساختن ؛ غوغا و آشوب راه انداختن . هنگامه برپا کردن :
گر این بار سازی چنین رستخیز
سرت را ببرم به شمشیر تیز.
فردوسی .
و رجوع به رستخیز و محشر و حشر شود.
... ادامه
368 | 0
مترادف: 1- آخرت، حشر، رستاخيز، قيامت، محشر 2- بعث، بيداري، جنبش، قيام
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر)
مختصات: (رَ سْ) (اِمر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: rastxiz
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1277
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
resurrection
ترکی
diriliş
فرانسوی
la résurrection
آلمانی
die auferstehung
اسپانیایی
la resurrección
ایتالیایی
la resurrezione
عربی
قيامة | بعث , انبعاث , نشور , شفاء , إحياء الموتى , إحياء الآداب , تجدد , القيامة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رستخیز" در زبان فارسی به معنای "برخاستن" یا "قیام" است و معمولاً در متون ادبی و مذهبی به ویژه در بحث‌های مربوط به روز قیامت و رستاخیز انسان‌ها به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، چند نکته‌ی نگارشی و زبانی را می‌توان مد نظر قرار داد:

  1. تلفظ: "رستخیز" به صورت "رَسْتَخیز" تلفظ می‌شود. توجه به تلفظ صحیح می‌تواند به درک بهتر معنا کمک کند.

  2. معنی: قبل از استفاده از کلمه، مطمئن باشید که معنای مورد نظر شما را به درستی منتقل می‌کند. "رستخیز" به طور خاص به مفهوم قیام و برخاستن در روز قیامت اشاره دارد.

  3. قواعد صرف و نحو: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم به کار می‌رود. در جملات، می‌توان از آن به عنوان فاعل یا مفعول استفاده کرد. مثلاً:

    • "در روز رستخیز، همه انسان‌ها برمی‌خیزند."
    • "ایمان به رستخیز یکی از ارکان دین است."
  4. نکات نگارشی:

    • هنگام نگارش، به متن و سیاق آن توجه کنید تا استفاده از "رستخیز" مناسب و منطقی باشد.
    • از لحاظ نگارشی، "رستخیز" باید در متون رسمی و ادبی به شیوه‌ درست و معنادار به کار رود.
  5. استفاده از هم‌معناها: در نوشته‌های خود می‌توانید از معانی و هم‌معنای کلمه‌هایی مانند "قیامت" یا "محشر" نیز استفاده کنید تا تنوع بیشتری در لحن و بیان ایجاد کنید.

با توجه به این نکات، می‌توانید کلمه "رستخیز" را به طور موثری در نگارش‌های خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "رستخیز" در جمله آورده شده است:

  1. در ادبیات فارسی، مفهوم رستخیز نمادین به تجدید حیات و شروعی دوباره اشاره دارد.
  2. اشعار مولانا پر از تصاویری از رستخیز و تحول روحی انسان‌هاست.
  3. رستخیز واقعی انسان‌ها در مواقعی است که با چالش‌های بزرگ مواجه می‌شوند و دوباره از نو شروع می‌کنند.
  4. در داستان، شخصیت اصلی پس از گذراندن سختی‌ها، به یک رستخیز روحی دست می‌یابد و به زندگی جدیدی وارد می‌شود.
  5. رستخیز طبیعت در بهار، با شکفتن گل‌ها و سبز شدن درختان به وضوح نمایان است.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری