جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رفض . [ رَ ] (ع مص ) گذاشتن و انداختن چیزی . در لسان العرب آمده گذاشتن و پراگندن . (از اقرب الموارد). ماندن و ترک دادن و انداختن چیزی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). گذاشتن و ترک دادن . (غیاث اللغات ). رها کردن و انداختن چیزی را. (از کشاف زمخشری ). دست برداشتن .دست بداشتن از. (یادداشت مؤلف ). برانداختن . فروگذاشتن . (یادداشت مؤلف ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دست بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || دور افکندن . طرد کردن . رد کردن . (فرهنگ فارسی معین ). طرد کردن و دور کردن . (از اقرب الموارد). || طرد. رد. (فرهنگ فارسی معین ). || خروج از دین . دست بداشتن از دین . رافضی شدن . (از یادداشت مؤلف ) : ظاهر دعوت ایشان رفض است باطن کلمه ٔ ایشان کفر محض . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 398).|| ترک . (فرهنگ فارسی معین ) : همچنین ز آغاز قرآن تا تمام رفض اسباب است و علت والسلام . مولوی . || پراکنده گردیدن خوشه ٔ خرما و افتادن پوست تنک آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). پراکنده شدن .(از دهار). || به چرا گذاشتن شتران را تامتفرق چرند در چرگاه پس به چرا شدن تنها در نظر راعی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ترک کردن شتران در چراگاه تا پراکنده چرند. (از اقرب الموارد). پراکنده کردن شتران در چراگاه . پراکنده کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). به نوبه رفتن شتر و جز آن . (المصادر زوزنی ). || فراخ شدن رودبار. (ازناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). 1- ارتداد، الحاد، بيديني
2- ترك، رد، طرد dear العزيز، حبيب، حبيبة، محبوب، عزيز، غال، بإعزاز، بثمن غالي، عزيزي ret refus ablehnung rechazo rifiuto
کلمه "رفض" در زبان فارسی به معنای "رد کردن" یا "پذیرفته نشدن" است. اما در قواعد و نگارش فارسی، لازم است چند نکته را بررسی کنیم:
نوشتار: کلمه "رفض" به صورت صحیح و با اعرابگذاری مناسب نوشته میشود. در صورتی که نیاز باشد، میتوان از اعراب برای وضوح بیشتر استفاده کرد.
معنی و کاربرد: این کلمه بیشتر در زمینههای فقهی یا اجتماعی به کار میرود. لازم است در متنهایی که به این کلمه اشاره میشود، زمینه و مفهوم آن روشن باشد.
سازگاری با سیاق جملات: هنگام استفاده از "رفض" در جملات، باید توجه کنیم که با ساختار جملات سازگار باشد و در جای مناسب استفاده شود.
ترکیب کلمات: ممکن است این کلمه در ترکیب با سایر کلمات به کار رود (مانند "رفض درخواست" یا "رفض نظر") که در این موارد نیز باید به لحاظ معنایی و نگارشی دقت لازم انجام شود.
نکات نگارشی: در نوشتن متون رسمی یا علمی، بهتر است از کلمات هممعنی و مترادف استفاده کنیم و در صورت قابل درک بودن متن، از واژههای تخصصی تا حد ممکن اجتناب کنیم.
در مجموع، استفاده صحیح از کلمه "رفض" و دقت در نگارش و معنای آن، بر اهمیت درک و ارتباط بهتر با خواننده تأثیرگذار است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
بعد مناقشة طويلة، قرر المجلس رفض الاقتراح المقدم من قبل اللجنة.
العديد من الطلاب عبروا عن قلقهم بسبب رفض الجامعة لطلبات المنحة الدراسية.
على الرغم من الضغوط، كانت لديها الشجاعة لرفض العرض الذي لم يكن يتوافق مع مبادئها.