جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رق . [ رِق ق ] (ع اِ) ملک . || بنده . (فرهنگ نظام ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بنده ٔ زرخرید. عبد. (یادداشت مؤلف ) : اگر چه مالک رقی و پادشاه بحقی همت حلال نباشد ز خون بنده تغافل . سعدی . || (اِ) بندگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (لغت محلی شوشتر) (دهار). بندگی و غلامی . (غیاث اللغات ). عبودیت . بندگی . غلامی . (یادداشت مؤلف ). اسم است از استرقاق برای عبودیت . (از اقرب الموارد) : حشمت او مالک رق رقاب عصمت او سالک خط جنان . خاقانی . به صدر شاه رساندند ناقلان که فلان گذاشت طاعت این پادشاه رق رقاب . خاقانی . عاقبت او پخته و استاد شد جست ازرق جهان آزاد شد. مولوی . با کفش نامستحق و مستحق معتقان احمقند از بند رق . مولوی . هفت چرخ ازرقی دررق اوست پیک ماه اندر تب و در دق اوست . مولوی . || (اِ) گیاهی است خاردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگ درخت یاشاخه های نرم که ستور خوردن تواند. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || چیزی تنک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیز نازک . (از اقرب الموارد). || زمین نرم و فراخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین نرم و فراخ و به این معنی به «ضم » هم آمده است . (آنندراج ). رجوع به رُق ّ شود. || آب تنک در دریا یا در رود.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پوست تنک از آهو و جز آن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پوست لاک پشت دریایی . (لغت محلی شوشتر) (برهان ). لغتی است در رَق ّ در معنی پوست مذکور. (از اقرب الموارد). || بعضی دیگر گفته اند نام لاک پشت صحرایی است و به این معنی به فتح اول هم آمده است . (برهان ). کشف بزرگ . (بحر الجواهر). رجوع به رَق ّ شود. - رق بحری ؛ در مفردات ابن بیطار این نام در ذیل شرح کلمه ٔ مرارة آمده است . (یادداشت مؤلف ). || (ص ) سبکروح . (لغت محلی شوشتر). || (اِمص ) ضعف . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (اقرب الموارد). در لغت به معنی ضعف است و رقةالقلب از همین معنی است . (از تعریفات جرجانی ). || رق : در لغت ضعف است و از آن است رقة قلب به معنی ضعف قلب و در عرف فقیهان آن عجزی است که بر حسب حکم حاکم برای کسی حاصل میشود و علت تشریع چنین عجزی مکافاتی است که شرع برای کفر قائل شده . اما می گوئیم شخص بوسیله ٔحکم شرع عاجز میشود بدان جهت که عاجز در اینمورد مالک آن حقوقی که حر و آزاد است نمی باشد از قبیل حقوق شهادت و قضایی [و جز آن دو] که شخص آزاد دارد. اما می گوئیم این عجز حکمی است بدان دلیل که عبد غالباً دراعمال جسمی از حر قوی تر است و فقط بوسیله ٔ حکم حاکم ضعیف تر آمده است . (از تعریفات جرجانی ). || رق آن است که یکی به دیگری می گوید: اگر پیش از تو بمیرم دارایی من برای تست و اگر پیش از من مردی آن به من بازمی گردد. گویی که هر یک از آن دو در انتظار مرگ دیگری است . (از تعریفات جرجانی ). 1- بردگي، بندگي، عبوديت، غلامي
2- برگ vellum رق rak raq raq raq raq
کلمه "رق" به خودی خود در زبان فارسی معنای خاصی ندارد و ممکن است به صورت یک کلمه مستقل یا در ترکیبهای مختلف استفاده شود. اما در صورتی که منظورتان از "رق" کلمات دیگری مانند "رقص" یا "رقابت" باشد، میتوان به نکات نگارشی و قواعد مربوط به آنها اشاره کرد.
برای نگارش درست در زبان فارسی و استفاده از کلمات مختلف، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
نقطهگذاری: استفاده صحیح از نقطهها، کاماها، و علامتهای سوال و تعجب برای حفظ روانی و فهم متن الزامی است.
استفاده از الفاظ مشابه: در صورتی که "رق" بخشی از یک ترکیب است، دقت کنید که کلمه مناسب را انتخاب کنید تا از ابهام جلوگیری شود.
قواعد اعرابگذاری: اگر کلمه مورد نظر شما در متنی به زبان عربی یا متون دینی است، رعایت قواعد اعرابگذاری بسیار مهم است.
ردیف و قافیه: در شعر و ادبیات، اهمیت قافیه و ردیف و تناسب آن با مفهوم شعر نیز باید لحاظ شود.
اگر منظور خاصی از "رق" دارید یا به کلمه خاصی اشاره میکنید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم کمک دقیقتری ارائه دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در رقابتهای ورزشی، همیشه تلاش میکنم بهترین عملکرد را داشته باشم.
موسیقی جدیدی که منتشر شده، نظر بسیاری از متخصصان رق را جلب کرده است.
در فرهنگ ایرانی، مفهوم رقابت به معنای پیشرفت و تعالی ارزشمند است.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر