جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: روانی . [ رَ ] (حامص ) جریان . سیلان . (ناظم الاطباء). رجوع به روان شود : خسروا طبعم به اقبال جمالت زنده گشت آب را آری حیات اندر روانی آمده ست . سنائی . جِرْیة؛ روانی آب . مَرَحان ؛ روانی اشک چشم . دِرّة؛ بسیاری شیر و روانی آن . (منتهی الارب ). || میعان . مایعیت . مایعی . رجوع به روان شود. || انسجام . سلامت : ایا روان سخن در روانی سخنت به جان تو که درالفاظ تست جان سخن . سوزنی . و رجوع به روان شود. || رقت . لینت . نقیض غلظت و یبوست . - روانی شکم ؛ لینت مزاج . اسهال . || رونق و رواج بازار و پول . (ناظم الاطباء) : به شهر عشق جانان گر رسانی شود نقد سرشکت را روانی . ؟ (از فرهنگ شعوری ). و رجوع به روان شود. - روانی حکم یا فرمان ؛ نفوذ حکم وفرمان : به روانی و نفاذ فرمانت کآن نرفته ست ز نافرمانی . انوری . نَفَذ؛ روانی چیزی و نفاذ آن . (منتهی الارب ). || خواندن سبق روز پیش . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). مقابل هجی . (یادداشت مؤلف ). || (ق ) زود. فوری . سریع. تند : منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان وگر ایشان نستانند روانی به من آر. حافظ. حضرت شیخ شمس الدین روانی برجسته و به مولانا گفته که مرا به کشتن می طلبند و بیرون رفت . (تذکره ٔ دولتشاه ، در ترجمه ٔ حال جلال الدین مولوی ). و رجوع به روان شود. || (ص نسبی ، اِ) نوعی از اصول موسیقی . (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). 1- جريان
2- روحي
3- سلاست، طلاقت mental, psychic, supersensible, flow, fluency, versatility, facility, freedom, volubility, psychological عقلي، ذهني، فكري، روحي psikolojik psychologique psychologisch psicológico psicologico روحی، فکری، مغزی، دماغی، معنوی، ذهنی، واسطه، ماوراء محسوسات، مافوق احساس، ماوراء عالم حواس، جریان، گردش، روند، رودخانه، مد، تطبیق پذیری، همه کاره بودن، تنوع، اختلاف، تردستی، سهولت، امکان، وسیله، فرصت، وسیله تسهیل، ازادی، استقلال، اسانی، معافیت، چرخندگی، چرب زبانی، تحرک، روان
کلمه "روانی" در زبان فارسی به معانی و کاربردهای مختلفی میتواند اشاره داشته باشد، و بسته به سیاق و متن، میتواند به عنوان صفت یا اسم به کار رود. در ادامه به قواعد نگارشی و کاربردهای آن اشاره میشود:
1. معنی کلمه:
روانی (صفت): به معنای مربوط به روان و ذهن، مثل "اختلالات روانی".
روانی (اسم): به معنای وضعیتی که به روان یا حالت روحی اشاره دارد. برای مثال، "حالت روانی".
2. نگارش:
حروف و اعراب: کلمه "روانی" به صورت صحیح "روانی" نوشته میشود. اعرابگذاری تنها در متون ادبی و تخصصی که نیاز به وضوح بیشتر دارد، ضروری است.
استفاده از املای درست: باید توجه داشت که کلمه "روانی" با املای صحیح و بدون اضافات نوشته شود.
3. قواعد صرف و نحو:
تنوع در کاربرد: کلمه "روانی" بسته به جمله میتواند به صورتهای مختلفی به کار رود. به عنوان مثال:
"او دارای وضعیت روانی خوبی است."
"علم روانی به مطالعه رفتار انسانها میپردازد."
4. ترکیبها:
کلمه "روانی" معمولاً با کلمات دیگری ترکیب میشود، مانند:
اختلالات روانی
درمانهای روانی
سلامت روانی
5. استفاده در جملات مختلف:
"توجه به سلامت روانی افراد در جامعه بسیار مهم است."
"آموزشهای روانی میتواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند."
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "روانی" در جملات فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "روانی" در جمله آوردهام:
این کتاب به بررسی عوامل موثر بر سلامت روانی جامعه میپردازد.
او به دنبال مشاوره روانی برای بهبود وضعیت روانیاش است.
هنر میتواند به عنوان یک ابزار موثر در درمان مشکلات روانی عمل کند.
مشکلات روانی میتوانند بر روی عملکرد فرد در محل کار تأثیر بگذارند.
استاد روانشناسی در مورد اختلالات روانی و روشهای درمان آنها صحبت کرد.