جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: روبه . [ ب َه ْ ] (اِ) همان روباه باشد که جانوری است دشتی و به حیله گری مشهور است . (آنندراج ). روباه . (ناظم الاطباء). مخفف روباه . رجوع به روباه شود : چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده ز مکر روبه و زاغ و ز گرگ بی خبرا. رودکی . کرد روبه یوزواری یک زغند خویشتن را زآن میان بیرون فکند. رودکی . چو پوست روبه بینی به خان واتگران بدان که تهمت او دنبه ٔ بسر کار است . رودکی . نهاد روی به حضرت چنانکه روبه پیر به تیم واتگران آید از در تیماس . ابوالعباس . چه بایدت کردن کنون بافْدُم مگر خانه روبی چو روبه به دم . ابوشکور. اگر یار باشید با من به جنگ ازآواز روبه نترسد پلنگ . فردوسی . که روبه چه سنجد به چنگال شیر یکی داستان زد سوار دلیر. فردوسی . سگ کاردیده بگیرد پلنگ ز روبه رمد شیر نادیده جنگ . فردوسی . نه روبه شود ز آزمودن دلیر نه گوران بسایند چنگال شیر. فردوسی . ز هندو نباشند اندیشناک هژیر دمان را ز روبه چه باک . اسدی . ای معدن فتح و نصر مستنصر شاهان همه روبه و تو ضرغامی . ناصرخسرو. روبهی پیر روبهی را گفت کی تو با علم و عقل و دانش جفت ... سنائی . روبهی می دوید در غم جان روبهی دیگرش بدید چنان ... خاقانی . تا شیر مرغزاری نصرت کمین گشاد چاره ز دست روبه محتال درگذشت . خاقانی . چه گویم راست چون گرگی به تقدیر نه چون گرگ جوان چون روبه پیر. نظامی . سردنفس بود سگ گرم کین روبه از آن دوخت مگر پوستین . نظامی . طنزکنان روبهی آمد ز دور گفت صبوری مکن ای ناصبور. نظامی . روبهی که هست او را شیر پشت بشکند مغز پلنگان را به مشت . مولوی . مپندار اگر شیر و گرروبهی کز ایشان به مردی و حیلت رهی . سعدی . یکی روبهی دید بی دست و پای فروماند در لطف و صنع خدای . سعدی . fox, face ثعلب، شخص ماكر، ذكي، جلد الثعلب، هندي أحمر، أربك، خدع، الثعلب zıt opposé gegenteil opuesto opposto روباه، سحلب
کلمه "روبه" در زبان فارسی به معنای "به سمت" یا "در جهت" است و معمولاً در ترکیب با کلمات دیگر به کار میرود. در اینجا برخی از نکات و قواعد نگارشی که مربوط به این کلمه میشود، ارائه میگردد:
نحوه نوشتار: کلمه "روبه" به صورت جدا نوشته میشود و هیچ علامت خاصی بر روی آن وجود ندارد.
استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان قید یا حرف اضافه در جملات استفاده میشود. به عنوان مثال:
"او به روبه شمال راهی شد."
"باید به روبه شهر برگردیم."
ترکیب با اسمها: "روبه" میتواند با اسمهایی که جهت را مشخص میکنند، ترکیب شود:
"روبه دریا"
"روبه کوه"
مخالف با "عقب": "روبه" به جهت جلو اشاره دارد و معمولاً در مقابل "عقب" قرار میگیرد.
شکلهای اجتماعی و ادبی: در نوشتار ادبی، ممکن است این کلمه به شکلی بیشتر توصیفی و تصویری به کار رود.
نکات نگارشی: در نگارش رسمی و ادبی، بهتر است به قواعد عمومی نگارش و ساختار جملات توجه شود تا کلمه "روبه" در متن به درستی و بهطور طبیعی جای گیرد.
در کل، کلمه "روبه" به عنوان یک واژهی توصیفی و جهتنما در زبان فارسی کاربرد دارد و با رعایت نکات فوق میتوان از آن به شکل صحیح و مؤثر استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "روبه" در جمله آورده شده است:
"درختان به سمت شرق رو به خورشید رشد میکنند."
"او در حال دویدن به سمت رو به کوه میباشد."
"غروب خورشید، آسمان را به رنگهای زیبا و رو به دلنشین درآورد."
"کوهستانها همیشه رو به ابرها، جذابیت خاصی دارند."
"با رو به رویی با چالشها، توانستم بهتر از قبل پیش بروم."
اگر سوال دیگری دارید یا به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!