جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: روده . [ دَ / دِ ] (اِ) امعای گوسفند و غیره . (برهان قاطع). سرگین دان مردم و جانوران . (شرفنامه ٔ منیری ). لوله های درازی که در شکم انسان و حیوان است و مجرای غذا و اسباب هضم آن است . (فرهنگ نظام ). روده آلت دفع فضله است . آفریدگار تبارک و تعالی این آلت از شش نوع آفرید هر نوعی از بهر منفعتی ، و چون انواع آن بسیار بود آنرا رده رده نهاد و نوع نخستین از روده ها اثناعشری است و دوم صائم و سیوم امعاء دقاق گویند و چهارم اعور و پنجم قولون و ششم امعاء مستقیم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). جزئی از آلت هضم در انسان که بلافاصله پس از معده واقعشده و غذا پس از خروج از معده در آن داخل میگردد. (ناظم الاطباء). روده ٔ انسان بر دو قسم تقسیم می شود: 1- روده ٔ کوچک که لوله ای است بطول تقریبی 8 متر و قطر 3 سانتی متر، و سه قسمت متمایز دارد: اثناعشر که از معده شروع میشود و قریب 25 سانتی متر طول دارد، روده ٔ تهی که بعد از اثناعشر قرار دارد، روده ٔ دراز که دیواره ٔ آن نازکتر است . 2- روده ٔ بزرگ که تقریباً یک متر و نیم طول و 7 تا 10 سانتیمتر قطر دارد و شامل سه قسمت متمایز است : 1- روده ٔ کور که در انتهای آن زایده ٔ آپاندیس وجود دارد. 2- قولون (قولون صاعد، افقی و نازل ). 3- راست روده ، بطول تقریبی 25 سانتی متر که تا مخرج مستقیماً ادامه دارد : ز چوبی کمان کرد وز روده زه ز هر سو برافکند بر زه گره . فردوسی . که همواره باشی تو زو تندرست بباید به دارو ترا روده شست . فردوسی . به طبل نافه ٔ مستسقیان بخور جراد به باد روده ٔ قولنجیان به پشک ذباب . خاقانی . تا بنوای مدیح وصف تو برداشتم رود رباب من است روده ٔ اهل ریا. خاقانی . روده ٔ تنگ به یک نان تهی پرگردد. (گلستان ). شهله چربش دوله کیپا پاچه دست و کله سر روده زیچک شش حسیبک دل کباب و خون جگر. بسحاق اطعمه . - روده بر شدن ازخنده ؛ سخت و بسیار طویل خندیدن . - روده بزرگه روده کوچکه راخوردن ؛ سخت گرسنه بودن . - امثال : اگر جراحی روده ٔ خودت را جابگذار ، نظیر: اگر بابابیل زنی باغچه ٔ خودت را بیل بزن ؛ یعنی اگر کاری توانی انجام دادن و مصلحتی توانی اندیشیدن و عیبی توانی رفع کردن خود اولیتر از دیگران هستی . رجوع به امثال و حکم دهخدا شود. کلاغ روده اش درآمده بود میگفت جراحم . رجوع به مورد بالا شود. یک روده ٔ راست در شکمش نیست ؛ یعنی سخت متقلب و دروغگو و بسیار نیرنگباز و حیله گر است . || تار هر آلتی . (ناظم الاطباء). وتر یا زه آلات موسیقی که ذوی الاوتار باشند: وتر؛ روده ٔ بربط. (زمخشری ). || (ص ) مرغ یا بره ای را گویند که پر و موی او را پاک کرده بروغن بریان کرده باشند و آنرا روده کرده هم میگویند و به عربی سمیط خوانند. (برهان قاطع). گوسپند و مرغ که بآب نیمگرم پر و موی از وی جدا سازند و با پوست بریان کنند و به عربی «سمیط» گویند. (آنندراج ). مرغ اریت شده و گوسفند موکنده . (فرهنگ نظام ). رودک ، معرب آن روذق . جاحظ گوید: «یسمون (الفرس ) السمیط الروذق ». (البیان والتبیین چ سندوبی ج 1 ص 32 از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). السمیط؛ گوشت روده . (مهذب الاسماء). رجوع به روده شود. || لخت و برهنه . اسدی در ذیل لغت روخ چکاد گوید: روخ روده (= لخت ) باشد و چکاد بالای پیشانی ، و بپهلوی روخ چکاد اصلع بود. (فرهنگ اسدی چ پاول هورن ). روت . رُت . لوت . عور. روخ . (یادداشت مؤلف ) : بباغ روده نگر دستباف باد ببوی بدشت ساده نگر دستبرد ابر ببین . عنصری . درخت روده از دینار و از گوهر توانگر شد گوزن از لاله اندر دشت با بالین و بستر شد. فرخی (از آنندراج ). در ره سیل چون کنم خانه گربه ٔ روده چون کنم شانه . سنایی (از آنندراج و فرهنگ نظام ). bowel, intestine, gut, garbage, the intestine أمعاء، أحشاء، الأمعاء bağırsak intestin darm intestino intestino شکم، اندرون، امعاء، دل و روده، زه، تنگه، شکنبه، زباله، خاکروبه، اشغال، فضولات، نخاله
کلمه "روده" در زبان فارسی به معانی مختلفی میتواند به کار رود و اصول نگارشی خاصی برای استفاده از آن وجود ندارد. اما در کلیت، برای نگارش صحیح و استفاده درست از این کلمه، نکات زیر حائز اهمیت است:
نوشتار صحیح: کلمه "روده" به همین شکل نوشته میشود و نیاز به اعرابگذاری خاصی ندارد.
استفاده در متن: هنگامی که از کلمه "روده" استفاده میکنید، بهتر است مفهوم آن را مشخص کنید. مثلاً اگر در مورد سیستم گوارشی صحبت میکنید، میتوانید بگویید "روده بزرگ" یا "روده کوچک".
علامتگذاری و نقطهگذاری: هنگام قرار دادن این کلمه در جملات، به قواعد نقطهگذاری توجه کنید. مثلاً "رودهها وظیفه هضم غذا را بر عهده دارند." در این جمله به شیوه صحیح از ویرگول و نقطه استفاده شده است.
ترکیبها و عبارات: در استفاده از عبارات مربوط به "روده" باید دقت کرد که ترکیبهای علمی و پزشکی مانند "بیماریهای روده" یا "اختلالات رودهای" صحیح و دقیق استفاده شوند.
تنوع زبانی: ممکن است در برخی متون علمی یا پزشکی از واژههای مترادف یا مرتبط مانند "معده" یا "سیستم گوارشی" استفاده شود. در این صورت باید مطمئن شوید که مفهوم به درستی منتقل میشود.
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثر از کلمه "روده" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "روده" در جملات مختلف آوردهام:
پزشک به من گفت که رودهام دچار التهاب شده است.
بدن انسان دارای روده کوچک و روده بزرگ میباشد.
برای بهبود فرآیند هضم غذا، مصرف فیبر به سلامت روده کمک میکند.
برخی بیماریها میتوانند عملکرد رودهها را مختل کنند.
وضعیت روده میتواند تأثیر زیادی بر روی سلامت کلی فرد داشته باشد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظر شماست، لطفاً بفرمایید.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر