to come |

ز پای درآمدن

معنی: ز پای درآمدن . [ زِ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) مغلوب حریف کشتی و جز آن شدن . عاجز شدن . از کار افتادن . از پا افتادن . زمین گیر شدن . زبون شدن . زیردست شدن :
نترسد آنکه بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست .
سعدی .
رجوع به «زپای درآوردن » و «پای » و «از پای درآمدن » شود. || مردن . هلاک گشتن . تباه گشتن . رجوع به «پای » شود.

... ادامه

866 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: لغت‌نامه دهخدا

معادل ابجد: 319

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

to come

عربی

جاء | أتى , وصل , حضر , حدث , قدم , عبر , وقع , خطر , بلغ , وفق , سير نحو النضج , ساوى , خفق , أصاب , تحدر من , دخل مرحلة كذا , وقع ضمن , كان من أبناء بلد واحد , ليأتي

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول