جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: زباء. [ زَب ْ با ] (ع ص ) مؤنث ازب . زن بسیارموی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زن درازموی . (آنندراج ). زن که بر ابروان و دستان و بازوان موی فراوان دارد. (تاج العروس ). رجوع به زب شود. || مجازاً، داهیه ٔ سخت و منکر. و این مجاز است مأخوذ از معنی اول همچنانکه داهیه را شعراء نیز گویند و از آن است مثل : جاء بالشعراء و الزباء. (تاج العروس ). بلای سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جاء بالشعراء الزباء، اذاجاء بالهدایة الدهیاء. (مجمع الامثال میدانی چ تهران ص 140). || زباء ذات وبر؛ بلای سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و نیز از زباء (بمعنی بلاء و داهیه ) است که در حدیث آمده : شعبی را از مسئله ای پرسیدند گفت زباء ذات و براعیت قائدها و سائقها لوالقیت علی اصحاب محمد لعضلت بهم . این مثل را برای راهبه ای زنند که انسان آن را از خود دور میسازد. (مجمع الامثال چ تهران ص 140). و در حدیث شعبی آمده زباء ذات و بر... و مقصود آن است که آن مسئله در صعوبة و اشکال همچون ناقه ای است که از همه چیز فرار کند. یعنی اذهان مردم با این مسئله آشنایی ندارند. (تاج العروس ). رجوع به زبب شود. || زمین که در آن غله و علف فراوان باشد. (ناظم الاطباء). || دبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اِست را زباء گویند بمناسبت موی آن . (تاج العروس ). || اذن ...؛ گوش پرموی . (تاج العروس ). || سنة...؛ سال فراخی و ارزانی . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). و سال فراوانی را ازب و زباء گویند و آنرا به ازب و زباء بمعنی بسیارموی تشبیه کنند. (از معجم البلدان ). zaba زابا
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر