جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: زره . [ زَ رِه ْ / زِ رِه ْ ] (اِ)... جامه ای باشد که از حلقه های آهنین ترتیب داده اند و در روزهای جنگ پوشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). پوششی است مانند جوشن و خفتان از تصنعات داود نبی علیه السلام برای حفظ بدن از رسیدن حربه ٔ جنگ مانند تیر و شمشیر و نیزه ... و شعرا زلف پرحلقه ٔ خوبان را به زره تشبیه می نمایند... (انجمن آرا) (آنندراج ).جامه ٔ جنگی دارای آستین کوتاه و مرکب از حلقه های ریز فولادی و آن را بهنگام جنگ بر روی لباسهای دیگر می پوشیدند. (فرهنگ فارسی معین ). بافته ای از مفتول آهن ، بر خلاف جوشن که غیبه غیبه است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نیم تنه ای است که در قدیم الایام در بر می کردند واز گردن تا کمر می پوشاند. کتاب نحمیا 4:16 کتاب ایوب 41:26. و آن را از ماده ٔ سخت و ضخیم یا از کتان توبر تو و یا از فلس های برنجی و رویهم گذارده میخ می کردند و همچو ماهی بنظر می رسید و یا از حلقه های کوچک آهنی که با یکدیگر جفت کرده بودند، می ساختند. سفر خروج 28:32 و 39:23. (قاموس کتاب مقدس ). درع . لبوس . لامه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). علماء. غلیلة. سرد.کافر. جبه . نجث . نفیذه . (منتهی الارب ). پهلوی «زره » ، پازند «زره » ، برابر اوستایی «زراذَه » . ارمنی دخیل «زراه - ک » ، آرامی دخیل «زراد» و زَرَد عربی از آن مأخوذ است . کردی «زیری « » زیرخ » (زره )، افغانی (زیره ) ، بلوچی «زیریه » ، استی «زغر» (زره )... (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : و از ناحیت (غور) برده و زره و جوشن و سلاحهای نیکو افتد. (حدود العالم ). هزار و چهل مرد شمشیر داشت که دیبا ز بالا، زره زیر داشت . فردوسی . من اینک میان را به رومی زره ببندم که نگشایم از تن گره . فردوسی . به فرکشی نرم کرد آهنا چو خود و زره کرد و چون جوشنا . فردوسی . زره زیر بد جوشن اندر میان به بالابپوشیده ببربیان . فردوسی . ماهی در آبگیر دارد جز عین زره آهو در مرغزار دارد سیمین شکم . منوچهری . سه هزار مرد نشسته بودند با خود و جوشن و زره . (تاریخ سیستان ). شهر آذین بستند از در سرای ارتاشی تا... و همه بخود و مغفر و زره و جوشن و دیبا بیاراستند. (تاریخ سیستان ). بسیار نثار و هدیه آورده بود از سپر و زره . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110). قومی که از اهل و خویش او بودند با وی (عبداﷲ زبیر) ثبات خواستند کرد در جوشن و زره .(تاریخ بیهقی ایضاً ص 187). مادرش (مادر عبداﷲ زبیر) زره بروی راست می کرد. (تاریخ بیهقی ایضاً). کمان آژفنداک شد ژاله تیر گل غنچه پیکان زره آبگیر. اسدی . خواهی که تیر دهر نیابد ترا جوشن ز علم جوی ز طاعت زره . ناصرخسرو. نبینی که بدرید صد من زره را بدان کوتهی یک درم سنگ پیکان . ناصرخسرو. لابد مظفر آید آن کس که گاه جنگ از غمزگان و زلفش تیر و زره بود. مسعودسعد. دوستان را من زره پنداشتم بودند هم لیک بهر دشمنان جاهل بی دین من . سیدحسن غزنوی . نقطه ٔ کاری کناره کن که زره را ساز جز از نقطه ٔ کنار نیابی . خاقانی . نقطه ٔ حلقه ٔ زره دیدی که نشسته ست بر کران خلوت . خاقانی . باد آمد و بگسست هوا را زره ابر بوی زره غالیه فامت نرسانید. خاقانی . از پی کین توختن از خصم تو آب زره دارد و آتش سنان . خاقانی . خود از برای سر، زره از بهر بر بود تو جنگجوی عادت دیگر نهاده ای . در بر گرفته ای دل چون خودآهنی وآن زلف چون زره را بر سر نهاده ای . ظهیر فارابی (از انجمن آرا) (آنندراج ). و می گفت نیزه اگرچه مارپیکر است چون به سیم حلقه ٔ زره میرسد، مرتعش می شود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 193). شبیخون کرد و آمد سوی بهرام زره را جامه کرد و خود راجام . نظامی . قصد کمین کرده کمندافکنی سیم زره ساخته رویین تنی . نظامی . زره چون درنمی پوشیم از زلف میان تیربارانم میفکن . عطار. رها نمی کند این نظم چون زره درهم که خصم تیغ تعنت برآورد ز نیام . سعدی . خشم و قهر و غضبت جوشن و جبه ست و زره شهوتت جامه ٔ خوابست و لباست شب تار. نظام قاری . از پی حرب عدوی تو زره بافد ابر آسمان جبه و انجم همه بر وی مسمار. نظام قاری . یکی زره به بر از تسملو درافکنده یک از قواره ٔ جیبش به پیش روی سپر. نظام قاری . - زره آب ؛ موجهای خفیف آن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - زره دامن ؛ دامن زره . (از فهرست ولف ) : پیاده شد آن مرد پرخاشخر زره دامنش را بزد بر کمر. فردوسی . زره دامنش را بزد بر کمر پیاده برآمد بر آن کوه بر. فردوسی . ز اسب اندرآمد گو شیر نر زره دامنش را بزد بر کمر. فردوسی . - زره داوودی ؛ زره منسوب به داود، زره عالی . زرهی محکم که تیر و شمشیر در آن کارگر نباشد : خاسته از مرغزار غلغل تیم وعدی درشده آب کبود در زره داوودی . منوچهری . ... با غواشی از دیباهای رومی و عامه ٔ لشکر همه زره های داوودی درپوشیدند و خودهای فرنگی بر سر نهادند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 333). کشیدند در دوش مردان کار زره های داوودی زرنگار. ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج ). - زره موی ؛ جعدآن . شکن آن . (یادداشت ایضاً). رجوع به تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ج 1 ص 140 شود. جوشن، درع armor,mail,armature,corselet,armour درع zırh armure rüstung armadura armatura
کلمه "زره" در زبان فارسی به معنای پوشش حفاظتی بدن در جنگها و نبردها به کار میرود. در اینجا به چند نکته دربارهٔ قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
نحوهٔ نوشتار: کلمه "زره" باید با رعایت اصول املایی و زبانشناسی فارسی نوشته شود. بهطور کلی، کلمات فارسی باید به صورت صحیح و بدون خطاهای املایی نوشته شوند.
جنس و عدد: "زره" کلمهای مؤنث است. در صورت جمع بستن، به صورت "زرهها" نوشته میشود.
استفاده در جمله: این کلمه معمولاً در جملاتی مرتبط با جنگ، حفاظت یا تاریخ به کار میرود. مثال: "او زره خود را بر تن کرد تا در میدان نبرد آماده باشد."
معنی در جملات: در جملاتی که به استحکام و حفاظت اشاره دارند، "زره" به خوبی مفهوم خود را منتقل میکند. مثال: "زره محافظتکنندهٔ جنگجویان بوده و به آنها امنیت میبخشد."
آوای کلمه: تأکید بر حرف "ه" در انتهای کلمه در تلفظ آن مهم است و باید بهدرستی ادا شود.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "زره" بهصورت صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "زره" در جملات آورده شده است:
پهلوان با زرهی محکم خود به میدان جنگ رفت تا از خود در برابر حملات دشمن محافظت کند.
در موزه، زرههای باستانی از دورههای مختلف تاریخ به نمایش گذاشته شده بودند.
زرهای که جنگجویان قدیم استفاده میکردند، نه تنها از بدن آنها محافظت میکرد، بلکه نمادی از شجاعت و دلاوری نیز بود.
او همیشه به یادگیری مهارتهای جدید در جنگ و استفاده از زرههای مدرن علاقه داشت.
زرهپوشی در میدان جنگ نشاندهندهی آمادگی و ارادهی قوی او بود.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر