جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: زعم . [ زَ ] (ع مص ) زعامة. (ناظم الاطباء). به عهده گرفتن . قبول کردن . کفالت کردن . پایندانی کردن . (فرهنگ فارسی معین ). ضامن و پذیرفتار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد ). || مهتر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گمان بردن و دانستن چنین و تهمت کردن . (منتهی الارب ). گمان کردن یا تهمت کردن . (آنندراج ). || خوش شدن گرفتن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گفتن بر همانا. (تاج المصادر بیهقی ). (مجمل اللغة، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دعوی کردن . (زوزنی ). || گفتن سخنی که حجت ندارد و محض بر زبان غیر نقل کنند: و «زعم فلان کذا»؛ یعنی او چنین گفته . و این رادر سخنی گویند که حجت ندارند و محض بر زبان غیر نقل کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه الحدیث : بئس مطیة الرجل زعموا؛ یعنی بد است که وسیله ٔ غرض خود را «زعمواکذا» گرداند و نسبت کذب بسوی برادر خود کند مگر آنکه کذبش متیقن و اراده ٔ تحذیر مردمان باشد. (منتهی الارب ). زَعم . زِعم . زُعم . گفتن قولی حق و همچنین باطل و کذب (از اضداد) است و اکثر در جائی گویند که در آن شک دارند یا به کذب آن معتقدند و برای این گویند «زعموا مطیة الکذب » و عادت عرب این است که هرگاه کسی سخنی بگوید و در نزد آنان دروغگو باشد، گویند: زعم فلان . و در قرآن در هر مورد برای مذمت گوینده بکاررفته است . (از اقرب الموارد). رجوع به زعامة شود. 1- باور، تصور، توهم، حدس، راي، ظن، عقيده، گمان، نظر
2- پاينداني، پذرفتاري، ضمانت، كفالت
3- رياست، زعامت، سروري zeam حسنا، على ما يرام، تماما، مضبوط، حاجة تمام، موافقة، حسن، تصديق، تمام، مصدق، قبل، صدق، أبدى موافقته، وافق zeam zeam zeam zeam zeam
حسنا|على ما يرام , تماما , مضبوط , حاجة تمام , موافقة , حسن , تصديق , تمام , مصدق , قبل , صدق , أبدى موافقته , وافق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "زعم" در زبان فارسی به معنای "نظر" یا "خیال" است و به طور خاص به معنی اعتقاد یا گمان شخصی نیز به کار میرود. این کلمه معمولاً در جملات رسمی و ادبی استفاده میشود. در ادامه، به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با "زعم" اشاره میکنم:
نحو و دستور زبان:
"زعم" به طور معمول به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف الیه در جملات مختلف قرار گیرد.
مثال: "زعم من این است که این مشکل قابل حل است."
کاربرد بهتر:
میتوانید از "زعم" در متون رسمی و ادبی استفاده کنید، اما در گفتگوهای غیررسمی بهتر است از کلمات سادهتری مثل "نظر" یا "خیال" استفاده کنید.
مثال: "زعم او این بود که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت."
ساختار جملات:
معمولاً "زعم" با عبارتهایی نظیر "زعم من"، "زعم او" و "زعم فلانی" به کار میرود.
مثال: "زعم معلم این بود که دانشآموزان باید بیشتر مطالعه کنند."
نکات نگارشی:
"زعم" به طور عمومی به عنوان یک اسم غیرقابل شمارش در نظر گرفته میشود، بنابراین نباید به شکل جمع آورده شود.
مثال نادرست: "زعمها" (نادرست)
مثال درست: "زعم من این است که..."
تلفظ و املاء:
این کلمه به صورت "زعم" نوشته میشود و تلفظ آن زعم (zʾam) میباشد. توجه به املای صحیح در نوشتن این کلمه بسیار حائز اهمیت است.
به یاد داشته باشید که استفاده از "زعم" باید در زمینههایی باشد که نیاز به رسمیت و دقت بیشتری دارید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "زعم" در جمله آورده شده است:
او به زعم خود، بهترین راه حل را برای این مشکل پیشنهاد داده است.
زعم برخی از کارشناسان، این شیوه مدیریتی میتواند به توسعه برند کمک کند.
علی بر این زعم است که با تلاش و کوشش میتواند به اهدافش دست یابد.
به زعم من، عشق تنها یک احساس نیست بلکه یک انتخاب است.
زعم نویسنده، این کتاب میتواند الهامبخش بسیاری از جوانان باشد.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!