جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

woman  |

زنمة

معنی: زنمة. [ زَ ن َ م َ ] (ع اِ) تره ای است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نوعی از تره . (ناظم الاطباء). || دروش گوش گوسپند و شتر که پاره ای از گوش آن بریده ، معلق گذارند و یفعل ذلک بالکرام من الابل و غیرها. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- زنمتاالاذن ؛ دوتندی متصل نرمه ٔ خرک گوش . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) .
- زنمتاالفوق ؛ هر دو طرف سوفار تیرو یسکن نونه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هر طرف سوفار تیر و باین معنی به سکون نون هم آمده . (آنندراج ).
- هو العبد زنمة ؛ مانند هو العبد زلمة است ، در لغات و معانی که گذشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به زلمةشود.
|| زنمةالشجر؛ تندی که پیش از خوشه یا برگ پدید آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
... ادامه
321 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 97
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
woman
عربی
امرأة | المرأة , مرأة , زوجة , خادمة , خليلة , الطبيعة النثوية , النساء

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری