جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'āgāh
aware  |

آگاه

معنی: آگاه . (ص ) آگه . مطلع. باخبر. مخبر. خبردار. مستحضر.
- آگاه بودن ؛ خبر داشتن . آگاهی داشتن :
ز کوه سپند و ز پیل ژیان
گمانم که آگاه بد پهلوان .
فردوسی .
گرازان گرازان نه آگاه از این
که بیژن نهاده ست بر بور زین .
فردوسی .
بجائی که لشکرگه شاه بود
که گستهم از آن لشکر آگاه بود
همی بر سرانْشان فرود آمدی
سپه را یکایک بهم برزدی .
فردوسی .
چنین داد پاسخ که این راه نیست
کزین یافتن بیژن آگاه نیست .
فردوسی .
کیومرث زین خود کی آگاه بود
که او را بدرگاه بدخواه بود.
فردوسی .
فرانک نه آگاه بد زین نهان
که فرزند او شاه شد در جهان .
فردوسی .
چو هنگام برگشتن شاه [ ایرج ] بود
پدر زآن سخن خود کی آگاه بود؟
فردوسی .
آگاه نیستید که دین علم و طاعت است
ای مردمان چه بود که علم از شما شده ست ؟
ناصرخسرو.
ور نیستی آگاه از این بجویش
زیرا که کنون بر سر دوراهی .
ناصرخسرو.
چندین غم تو خوردم و ناز تو کشیدم
از عشق من و ناز خود آگاه نه ای نوز.
سوزنی .
- آگاه شدن ؛ خبر و آگاهی یافتن :
چو آگاه شد زآن سخن مادرش
به خاک اندر آمد سر و افسرش .
فردوسی .
چو آگاه شد زآن سخن هفت واد
از ایشان بدل برنیامدْش یاد.
فردوسی .
چو آگاه شد زآن سخن شهریار
همی داشت آن کار دشوار خوار.
فردوسی .
چو آگاه شد زآن سخن یزدگرد
ز هر سو سپاه اندرآورد گرد.
فردوسی .
در عمر تنم بخوشدلی زیست
آگاه نشد که عاشقی چیست .
امیر حسینی سادات .
بونصر دبیر خویش را نزدیک من ... فرستاد... که دستوری یافتم برفتن سوی خوارزم و فردا شب که آگاه شوند ما رفته باشیم . (تاریخ بیهقی ). چون نامه بعبداﷲ برسید و از حال آگاه شد آن مرد را بخواند. (تاریخ برامکه ).
- آگاه کردن ؛ مطلع، باخبر کردن . آگاهانیدن . اِخبار. خبر دادن . اِنباء. آگاهی دادن :
یکی نامه [ کردیه ] سوی برادر بدرد
نوشت و ز هر کارش آگاه کرد.
فردوسی .
همانا که برزوت آگاه کرد
که تیره شبت نزد من راه کرد.
فردوسی .
پس آگاه کردند از آن کارزار
پُس ِ شاه را فرخ اسفندیار.
فردوسی .
حاجب نوبتی را آگاه کردند درساعت نزدیک من آمد. (تاریخ بیهقی ). تو خداوند را از آمدن من آگاه گردان اگر راه باشد بفرماید تا پیش رَوَم . (تاریخ بیهقی ). بوالحسن آلتونتاش را آگاه کرد و بونصر مشکان نیز با دبیر آلتونتاش بگفت . (تاریخ بیهقی ). ما امیرالمؤمنین را از عزیمت خویش آگاه کردیم و عهد خراسان و جمله ٔ مملکت پدر را بخواستیم . (تاریخ بیهقی ). هفتاد و اند تن را ببخارا آوردند... و نصر احمد را آگاه کردند. (تاریخ بیهقی ).
- آگاه گشتن ؛ آگاه گردیدن . خبر و آگاهی یافتن . انتباه . اصباح :
از او پرهیز کن چون گشتی آگاه
که جز فعل بد او را نیست کاری .
ناصرخسرو.
کرد مردی در آن میانه نگاه
گشت از ابلهی ّ کور آگاه .
سنائی .
- امثال :
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه .
فرخی .
|| واقف . خبیر. نبیه . عارف . بیدار. یقظ. هشیار. متیقظ. آگه :
تو آگاهی از کار دین و هنر
ز فرمان یزدان و رای پدر
که بر گرد آن کوه یک راه بود
وزآن راه گشتاسب آگاه بود.
فردوسی .
ای بدریای عقل کرده شناه
وز بد و نیک روزگار آگاه .
سنائی .
هرکه او بیدارتر پردردتر
هرکه او آگاه تر رخ زردتر.
مولوی .
اهل عالم به نان چو محتاجند
پس به نزدیک آنکه آگاهیست ...
چون گدا شاه نیز نانخواهیست .
ابن یمین .
- آگاه باش ! ؛ اَلا! هان !
|| آگاه در کلمات مرکبه معانی گوناگون دهد، چنانکه دل آگاه به معنی روشن ضمیر و دژآگاه و بدآگاه به معنی جاهل مرکب و کارآگاه بمعنی بصیر و اهل خبرت و ناآگاه بی خبر و نادان آید :
در این کارگه مرد هشیارجوی
نه دنگ و دژآگاه و بسیارگوی .
خسروانی .
ز چیز کسان دست کوته کنی
دژآگاه را بر، خوش آگه کنی .
ابوشکور.
|| (اِمص ) آگاهی ، چنانکه تشنه به معنی تشنگی و گرسنه به معنی گرسنگی :
چو این کرده شد چاره ٔ آب ساخت
ز دریا برآورد و هامون نواخت
بجوی و برود آب را راه کرد [ هوشنگ ]
به فرّ کئی رنج کوتاه کرد
چوآگاه مردم بر آن برفزود
پراکندن تخم و کشت و درود
بسیجید پس هر کسی نان خویش
بورزید و بشناخت سامان خویش .
فردوسی .
چنان دان کزین بردش آگاه نیست
بچون و چرا سوی او راه نیست .
فردوسی .
بدو گفت کای نورسیده شبان
چه آگاه داری ز روز و شبان ؟
فردوسی .
همی رفت و نبودش هیچ آگاه
که ره در پیش او راه است یا چاه .
(ویس و رامین ).
آگه نیز به همین معنی آمده است . رجوع به آگه شود.
... ادامه
1466 | 0
مترادف: آشنا، باخبر، بيدار، خبردار، خبره، خبير، دانا، روشنضمير، شناسا، عارف، متنبه، متوجه، مخبر، مسبوق، مستحضر، مطلع، ملتفت، نبيه، وارد، واقف، هوشيار
متضاد: ناآگاه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [پهلوی: ākās] ‹آگه›
مختصات: (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: 'AgAh
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 27
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
aware | conscious , hep , conversant , cognizant , ware , wide-awake , informed
ترکی
bilgili
فرانسوی
informé
آلمانی
informiert
اسپانیایی
informado
ایتالیایی
informato
عربی
مدرك | واع , عارف ب , واعي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "آگاه" از جمله واژه‌های پرکاربرد در زبان فارسی است و در موارد مختلفی استفاده می‌شود. در ادامه به برخی قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معنای واژه: "آگاه" به معنای دانا، مطلع، باخبر و آگاهی دارد و معمولاً برای توصیف کسی به کار می‌رود که از موضوع یا مسأله‌ای اطلاعات کافی دارد.

  2. جایگاه در جمله:

    • "آگاه" می‌تواند به عنوان صفت در جملات استفاده شود.
    • مثال: "او فردی آگاه است."
  3. مشتقات و ترکیبات:

    • "آگاه" می‌تواند به شکل‌های مختلف بکار رود، مانند:
      • آگاهی (اسم)
      • آگاهانه (قید)
  4. نکات نگارشی:

    • زمانی که از "آگاه" به صورت صفت استفاده می‌شود، معمولاً بعد از اسم می‌آید.
    • در جملات مثبت و منفی می‌توان از "آگاه" استفاده کرد، مانند: "او آگاه است" و "او آگاه نیست."
  5. قواعد تلفظ:
    • "آگاه" به صورت /ʔɒːˈɡɒːh/ تلفظ می‌شود و باید به واژه "آگاه" توجه شود که به یک "گ" و یک "ه" ختم می‌شود.

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از کلمه "آگاه" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "آگاه" در جمله آمده است:

  1. او از مشکلات اقتصادی کشور بسیار آگاه است و همیشه در مورد آن بحث می‌کند.
  2. به عنوان یک معلم، مهم است که با روش‌های نوین تدریس آگاه باشید.
  3. هنگام انتخاب شغل، باید به علایق و توانایی‌های خود آگاه باشید.
  4. تیم تحقیقاتی به خطرات احتمالی پروژه کاملاً آگاه بود و تدابیر لازم را اتخاذ کرد.
  5. رسانه‌ها وظیفه دارند مردم را در مورد اخبار و اطلاعات مهم آگاه کنند.

لطفاً اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، به من بگویید!


واژگان مرتبط: اگاه، بااطلاع، هوشیار، بهوش، متبحر، بصیر، وارد بجریانات روز، کاملا بیدار، هشیار، مراقب، سرحال

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری