جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sābeq
former  |

سابق

معنی: سابق . [ ب ِ ] (ع ص )پیش . پیشین . پیشینه . قبل . قبلی . گذشته . درگذشته . اوّل . مقدّم . جلو. ضدّ لاحق . ج ، سابقون ، سابقین ، سبّاق : همی گوید بوالفضل ... هر چند این فصل از تاریخ مسبوق است بر آنچه بگذشت در ذکر لیکن در رتبه سابق است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 89). هر روز او را شأنی است غیر شأن سابق ولاحق . (تاریخ بیهقی ص 310).
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
چنان چون بر عدد واحد، و یا بر کل خود اجزا.
ناصرخسرو.
شتربه گفت موجب نومیدی چیست ، گفت [ دمنه ] آنچه در سابق تقدیر رفته است . (کلیله و دمنه ). || نزد محدثان : یکی از دو نفر راویان مشترک در روایت از شیخی که مرگ او را قبل از راوی دیگر اتفاق افتاده و فاصله ٔ بین در گذشتن آن دو مدتی دور بوده و در فاصله ٔ مرگ آن دو امری بعید حاصل شده باشد و راوی دیگری را که مرگ او بعد از مرگ راوی اولی بوده لاحق نامند. و فائده ٔ این امر اعتبار ایمن بودن از احتمال سقوط چیزی در اسناد راوی متأخر و تفقه طالب حدیث در معرفت عالی و نازل احادیث است . کذا فی شرح النخبة و شرحه . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || پیشرو. (دهار). پیش شونده . پیش رونده . پیشی گیرنده . پیشی جوینده . پیشی کننده . پیشدست . پیش افتاده . پیشدستی کننده . سبقت دارنده . سبقت گیرنده . بر دیگری پیشی گیرنده و از او در گذرنده . (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). قوله تعالی : فمنهم ظالم لنفسه و منهم سابق بالخیرات . (قرآن 29/35). سابق بالخیرات ؛ پیشی گیرنده ٔ نیکیها. (ابوالفتوح ج 8 ص 245). چون یک چندی بگذشت و طایفه ای ازامثال خود را در مال و جاه بر خویشتن سابق دیدم نفس بدان مایل گشت . (کلیله و دمنه ). مبارزان میدان فصاحت را در وصف او مجال عبارت تنگ و سابقان عرصه ٔ معرفت را در تعریف او پای اشارت لنگ . (المعتمد فی المعتقدتوران پشتی ). || غلبه کننده . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || آن اسب که در پیش همی آید در مسابقت . (قطر المحیط) (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). اسب اوّل . اسب پیش بر. رجوع به مجلی شود. || سبق دهنده ٔ کودکان . (غیاث ) . || به اصطلاح باطنیه ، نام عقل .(بیان الادیان ) : همچنانک وحدت ایزد را نظیر نیست در علتها، معلول اول را نظیر نیست در معلولات .پس معرفت سابق را نظیر نیست در معرفتها. (کشف المحجوب ابویعقوب سجستانی ص 17). و الانسان اشرف الحیوانات اختص بامر مفارق و هی النفس الناطقه ... کما اشار الیه التنزیل «فالسابقات سبقاً» وهی العقول . (رسالة فی اعتقاد الحکماء شهاب الدین سهروردی ). || نفس سابق ؛ و آن نفس مطمئنه است . (مرصادالعباد).
... ادامه
836 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: سابقون و سُبّاق]
مختصات: (بِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: sAbeq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 163
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
former | old , past , preceding , antecedent , ci-devant
ترکی
vakti zamanında
فرانسوی
auparavant
آلمانی
früher
اسپانیایی
antes
ایتالیایی
precedentemente
عربی
سابق | أول , مذكور أولا , سالف , ماض , آنف , المشكل , المكون , الخالق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سابق" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و هنگام نگارش باید به چند نکته توجه کرد:

  1. معنی و کاربرد:

    • "سابق" به معنای گذشته، قدیم یا پیشین است. به عنوان مثال: "سابقه" به معنی تاریخچه یا پیشینه یک موضوع است.
  2. نحوه‌ی نگارش:

    • کلمه "سابق" به صورت صحیح و بدون هیچ ویرگولی نوشته می‌شود. در جملات باید دقت شود که از علائم نگارشی مانند ویرگول و نقطه در جای مناسب استفاده شود.
  3. سازگاری با واژه‌ها:

    • "سابق" معمولاً قبل از اسم‌ها به کار می‌رود. به عنوان مثال: "سابقه کار"، "سابقه تحصیلی"، "سابقه فرهنگی".
  4. استفاده از پسوندها:

    • این کلمه می‌تواند با پسوندهای مختلف ترکیب شود تا معانی جدیدی ایجاد کند. به عنوان مثال: "سابقه‌دار" به معنای دارای سابقه.
  5. نکات نحوی:

    • "سابق" به عنوان صفت در جملات می‌تواند به کار رود و در این حالت باید به تطابق آن با اسم مورد نظر از نظر جنس و عدد توجه شود.
  6. توجه به هم‌خوانی و واژه‌ی درست:
    • در مواردی که "سابق" با کلمات دیگر ترکیب می‌شود، باید از لحاظ هم‌خوانی و هماهنگی به خوبی استفاده شود.

با رعایت نکات فوق، می‌توان از کلمه "سابق" در نوشتار فارسی به درستی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "سابق" در جمله آورده شده است:

  1. او در مسابقات ورزشی سابقه قوی دارد.
  2. این کتاب به بررسی تاریخ سیاسی سابق می‌پردازد.
  3. سابقه تحصیلی او نشان‌دهنده تلاش‌های اوست.
  4. ما در جلسه گذشته درباره این موضوع بحث کرده بودیم.
  5. این شرکت به خاطر ارائه خدمات با کیفیت در سابقه‌اش معروف است.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید یا سوالات دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری