جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sāsān
sasan  |

ساسان

معنی: ساسان . (اِخ ) ابن بهمن بن اسفندیار ملقب به ساسان الاکبر مطابق روایات افسانه ای که در شاهنامه و نیز در کلیه ٔ کتابهای تاریخ و لغت آمده ، جدّ سلسله ٔ ساسانی است . در برهان قاطع آمده : نام پسر بهمن بن اسفندیار است که از همای دخت که هم خواهر و هم مادر او و هم زن و هم دختر پدر او بود گریخت ، گویند چون بهمن ، همای دختر خود را ولیعهد گردانید ساسان از خوف جان به کوهسار گریخت و سیاحت پیشه کرد، جمعی از درویشان براو گرد آمدند و در هیچ مسکنی منزل نساخت و در هیچ موضعی وطن نگرفت بدین معنی آن طایفه را که به انواع گدائی و اصناف سؤال ، جواهر و نقود از دکان و کیسه های مردم استخراج میکردند ساسان نامند. (برهان ). او [ بهمن ] را پسری بود نام او ساسان از زنی نام او شیوذ از فرزندان طالوت ملک . (ترجمه ٔ تاریخ طبری چ مشکور ص 70). در شاهنامه آمده :
پسر بود او را یکی شیرگیر
که ساسانش خواندی ورا اردشیر
یکی دخترش بود نامش همای
هنرمند و بادانش و پاک رای
پدر درپذیرفتش از نیکوی
بدان دین که خوانی ورا پهلوی
همای دل افروز تابنده ماه
چنان بد که آبستن آمد ز شاه
چو شش ماه شد پر ز تیمار شد
چو بهمن چنان دید بیمار شد
چو از درد، شاه اندر آمد ز پای
بفرمود تا پیش او شد همای
چنین گفت کاین پاک تن چهرزاد
ز گیتی فراوان نبوده ست شاد
سپردم بدو تاج و تخت بلند
همان لشکر و گنج و بخت بلند
ولیعهد من او بود در جهان
هم آنکس که زو زاید اندر نهان
چو ساسان شنید این سخن خیره شد
ز گفتار بهمن دلش تیره شد
به سه روز و دو شب بسان پلنگ
از ایران بمرزی دگر شد ز ننگ
دمان سوی شهر نشاپور شد
پر از درد بود از پدر دور شد
زنی را ز تخم بزرگان بخواست
همی خویشتن داشت با خاک راست
همی داشت تخم کیی در نهفت
ز گوهر بگیتی کسی را نگفت
زن پاک تن پاک فرزند زاد
یکی نیک پی پور فرخ نژاد
پدر نام ساسانش کرد آن زمان
مر او را بزودی سرآمد زمان .
(شاهنامه چ بروخیم ج 6 صص 1755 - 1757).
در مجمل التواریخ و القصص آمده : «کی بهمن ، پسر اسفندیار بود و مادرش را نام اسنور بود از فرزندان طالوت الملک ، و نام او اردشیر بود، کی اردشیر دراز انگل خواندندی او را و به بهمن معروف است ، و او را درازدست نیز گویند... و او را پسری بود نامش ساسان ، و دختری همای . (همان کتاب ص 30). بهمن را پسری بود نام وی ساسان ، چون بهمن پادشاهی دختر را داد، [ وی ] ننگ آمدش از این کار و به دور جای برفت و نسب خویش پوشیده کرد، و گوسفند چند بدست آورد و همی داشتی تا به هندوستان اندر بمرد، و از وی پسری ماند هم ساسان نام بود، تا پنجمین پسر همچنان [ ساسان ] نام همی نهادند، و روزگار اندر محنت و شبانی کردن همی گذاشتند تا پاپک پادشاه اصطخر خوابها دید که بجایگاه گفته شود. (همان کتاب ص 32 و 33). چون بهمن گذشته شد از وی پنج فرزند ماند. دو پسر یکی ساسان دیگر دارا... ساسان با آنکه عامل و عالم و مردانه بود رغبت بپادشاهی نکرد و طریق زهد سپرد و در کوه رفت . (فارسنامه ٔ ابن بلخی چ تهران ص 44). او [ بهمن ] را پسری بود ساسان نام و دختری همای نام بهمن همای را زن کرد و پادشاهی به دختر داد ساسان از رشک بعبادت مشغول شد. (تاریخ گزیده چ عکسی ص 89). به عقیده ٔ یزدانیان ساسان نخست تارک دنیا شد و بپادشاهی نپرداخت و خود را در حکمت و ریاضت کامل ساخت و اولاد خود را نیز به تحصیل دانش و فرزانگی وصیت کرد و همه ٔ اولاد اودر سلک کاملین منسلک شده اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). نخست ساسان بزعم مؤلف دساتیر پانزدهمین پیغامبر ایرانی بوده است . رجوع به فرهنگ ایران باستان پورداود ص 34 و مزدیسنا در ادبیات فارسی معین چ 1 ص 50 و 51 شود.
... ادامه
589 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مٲخوذ از بربری] ‹ساسی›
مختصات: (ص فا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم خاص اشخاص
آواشناسی: sAsAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 172
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
sasan
ترکی
sasan
فرانسوی
sasan
آلمانی
sasan
اسپانیایی
sasan
ایتالیایی
sasan
عربی
ساسان
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ساسان" در زبان فارسی به چند معنا و مفهوم اشاره دارد که شامل نام یک فرد، نام یک سلسله تاریخی (ساسانیان) و غیره می‌شود. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "ساسان" اشاره می‌کنم:

  1. نقطه‌گذاری:

    • در متون ادبی و رسمی، واژه "ساسان" باید بدون اشکال نگارشی استفاده شود و بر طبق قواعد نقطه‌گذاری نوشته شود.
  2. حروف بزرگ و کوچک:

    • در نوشتن نام‌ها، به ویژه نام افراد و سلسله‌ها، باید از حرف اول بزرگ استفاده کرد. بنابراین "ساسان" با "س" بزرگ نوشته می‌شود.
  3. تلفظ:

    • تلفظ صحیح "ساسان" به صورت /sâ.sân/ است. در نوشتار رسمی باید به این تلفظ توجه داشت.
  4. ترکیب‌ها و کاربردها:

    • "ساسان" ممکن است در ترکیب با دیگر واژه‌ها به کار رود، مانند "ساسان‌زاده" یا "ساسانی" که در این موارد هم باید قواعد نگارشی رعایت شود.
  5. تاریخچه:
    • اگر در متنی به ساسان به عنوان یک سلسله اشاره شود، بهتر است توضیحات تاریخی به صورت مختصر و مفید در نظر گرفته شود.

استفاده صحیح از کلمه "ساسان"، مانند هر واژه دیگر، نیازمند رعایت قواعد نگارشی و دقت در ساختار جمله می‌باشد. در صورتی که سوال خاصی پیرامون استفاده از این کلمه یا قواعد نگارشی دارید، خوشحال می‌شوم به شما کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "ساسان" در جمله آورده شده است:

  1. ساسان همیشه در کلاس بهترین نمره‌ها را می‌گرفت.
  2. من و ساسان تصمیم گرفتیم که آخر هفته به طبیعت برویم.
  3. ساسان در مسابقه دوی میدانی اول شد و جایزه‌ای کسب کرد.
  4. دوست ندارم که ساسان را در این موضوع نگران کنم.
  5. ساسان به خاطر علاقه‌اش به موسیقی، به یادگیری گیتار مشغول است.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری