جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سالار. (اِخ ) محمد حسن خان فرزند اللهیارخان آصف الدوله ، دائی محمد شاه ، به سال 1262 هَ . ق . در اواخر سلطنت محمدشاه ببهانه ٔ ستیزه با حاج میرزاآقاسی صدراعظم در خراسان علم طغیان برافراشت ومشهد را فروگرفت و حاجی میرزا آقاسی متولی آستان قدس را بکشت و اشیاء طلای آستان قدس را آب کرد و بنام خود سکه زد. بعد از جلوس ناصرالدین شاه ، میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم معروف و مدبر، سلطان مراد میرزا فاتح هرات را مأمور سرکوبی سالار کرد. سلطان مراد میرزا وی را شکست داد و دستگیرکرد و به حسام السلطنه ملقب گردید. سالار و پسرش امیر اصلان خان بدستور امیرکبیر، و علی رغم پایمردی شیل صاحب (وزیر مختار انگلیس ) درشب دوشنبه 16 جمادی الاخر 1266 هَ . ق . بوسیله ٔ حسین پاشاخان سرتیپ مراغه ای اعدام و در خواجه ربیع مدفون گردیدند. یزدان بخش خان پسر دیگر سالار و میرزا محمدخان بیگلربیگی خراسان و برادر سالار را بتهران آوردند. میرزا محمدخان در شب چهارشنبه 9 رجب 1266 در تهران کشته شد و یزدان بخش خان بخشوده آمد و دولت کلیه ٔ املاک و دارائی آصف الدوله و سالار را مصادره کرد. رجوع به ناسخ التواریخ چ امیرکبیر ج 2 تاریخ قاجاریه ص 179 و ج 3 ص 121 و تاریخ اجتماعی و ادارای دوره ٔ قاجاریه عبداﷲ مستوفی ج 1 ص 89 و امیرکبیر و ایران ص 81 و یادداشتهای معیرالممالک مجله ٔ یغما سال 11 ص 297 و یادداشت حسین سعادت نوری ، مجله ٔ یغما سال 14 ص 31 شود. 1-اسم
2- باشليق، سپهسالار، سردار، فرمانده
3- پير، ريش سفيد، كهنسال، مسن
4- رئيس، سرور، شاه
5- بزرگ، مهتر
6- رهبر
7- ممتاز، برجسته، عالي chieftain,leader,chief,head,principal,don,goodman,headman,patriarch,sheik,sheikh شيخ القبيلة، رئيس القبيلة، رئيس عصابة، زعيم maaş salar salar salar salar
chieftain|leader , chief , head , principal , don , goodman , headman , patriarch , sheik , sheikh
ترکی
maaş
فرانسوی
salar
آلمانی
salar
اسپانیایی
salar
ایتالیایی
salar
عربی
شيخ القبيلة|رئيس القبيلة , رئيس عصابة , زعيم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سالار" در زبان فارسی به معانی مختلفی اشاره دارد و بستگی به متن و زمینه استفاده دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه پرداخته میشود:
معنی و کاربرد:
"سالار" به معنای پیشوا، رئیس یا سرباز، و همچنین به عنوان لقب برخی از شخصیتهای تاریخی و فرهنگی مورد استفاده قرار میگیرد.
در ادبیات فارسی، "سالار" میتواند به عنوان یک اسم خاص برای شخصیتهای تاریخی یا افراد برجسته استفاده شود.
نحو:
"سالار" میتواند به عنوان اسم فاعل در جملههای مختلف بکار رود. به عنوان مثال: "سالار قهرمانان ایران زمین، در میدان نبرد ایستاد."
همچنین میتواند به عنوان صفتی برای توصیف افراد یا گروهها مورد استفاده قرار گیرد: "او سالار قوم است."
نقطهگذاری:
در جملات، اگر "سالار" در وسط جمله بیاید، باید به قواعد نقطهگذاری دقت کنید. به عنوان مثال: "من به سالار وفادارم، زیرا او همیشه در کنار ما بوده است."
نوشتار و قالب:
"سالار" به صورت یک کلمه نوشته میشود و نیازی به جداسازی یا ترکیب با سایر کلمات ندارد.
تلفظ:
توجه داشته باشید که تلفظ صحیح این کلمه باید با تأکید بر هجاهای درست انجام شود.
فرهنگ و ادبیات:
در اشعار و نثرهای فارسی، ممکن است "سالار" به عنوان سمبلی از رهبری و اقتدار ذکر شود، لذا شناخت آثار ادبی که این کلمه در آنها بکار رفته نیز مهم است.
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "سالار" در نوشتهها و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با استفاده از کلمه "سالار" آورده شده است:
سالار گروهی از دوستان خود را برای سفر به کوه دعوت کرد.
او به عنوان سالار این پروژه انتخاب شد و مسئولیتهای زیادی بر عهدهاش بود.
سالار همیشه تلاش میکند تا در سختیها، بهترین تصمیم را بگیرد.
در مراسم جشن تولدش، دوستانش او را با عنوان سالار صدا کردند.
سالار فعالیتهای خود را به گونهای برنامهریزی کرده است که همه بتوانند از آن بهرهمند شوند.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!